عنوان مقاله :
اختفاي الهي به مثابة مصداقي از شر بيوجه
عنوان به زبان ديگر :
Divine Hiddenness as the Problem of Gratuitous Evil
پديد آورندگان :
عليزماني، اميرعباس دانشگاه تهران - گروه فلسفۀ دين , زركنده، بتول
كليدواژه :
شر بيوجه , ويليام لئونارد رو , اختفاي الهي , جان ال. شلنبرگ , آزادي اختيار , فاصلۀ معرفتي
چكيده فارسي :
فيلسوف دين معاصر، ويليام لئونارد رو، با تلفيق سه قرائت ممكن از شرور قرينهاي، برهاني الحادي را بر اساس شر طرح كرده است. ادعاي او اين است كه شرور بسياري در جهان واقع رخ ميدهند كه اگر خداي اديان ابراهيمي وجود ميداشت ميتوانست بي آنكه خير برتري از دست برود يا ضرورت تجويز شري بهمراتب فاجعهبارتر پيش آيد از آن جلوگيري كند. او در تقريرهاي متأخر خود اينگونه شرور را كه ما نميتوانيم خداوند را به فرض وجود، براي تجويز آن توجيه كنيم شرور بيوجه مينامد.
در دهههاي اخير، بسياري از فيلسوفان دين كوشيدهاند مصاديقي ارائه دهند تا برهان فوق را به اثبات برسانند؛ يكي از اين مصاديق مسئلة اختفاي الهي است كه نخستينبار جان ال. شلنبرگ آن را به صورت برهاني الحادي عليه خداباوري اقامه كرد. ادعاي شلنبرگ آن بود كه دستكم برخي از انسانها هستند كه براي سرسپردگيشان به خداوند در طول زندگي خود صادقانه، صميمانه و مجدانه ميكوشند تا قرينه يا نشانهاي از وجود او را بيابند؛ اما خداوند با آشكارنساختن خود و اختفاي نشانههاي وجود و حضورش، اين امكان را از ايشان سلب ميكند. اگر او وجود دارد و رستگاري فقط به واسطة ايمان به او ميسر باشد، خداوند با اختفاي خويش اين رستگاري و خير جاودان را از بندهاش سلب كرده است. به باور شلنبرگ، اگر خداوند وجود داشته باشد هيچ توجيهي براي سلب سعادت و رستگاري بندهاش نداشته است.
اما پرسش اين است كه آيا اختفاي الهي ميتواند به مثابة مصداقي از شرور تلقي شود؟ و آيا بهراستي براي اختفاي خداوند توجيهي متصور نيست؟
اگرچه ميتوان اختفاي خداوند را در صورت برهان شر بيوجه رو گنجاند و برهاني بهظاهر معتبر فراهم آورد، بهنظر ميرسد كه اين استدلال به عنوان يك برهانِ به لحاظ صوري شبهقياسي، و نه حتي صورتاً قياسي، بسيار شكننده است. آزادي اختيار و فاصلۀ معرفتي ميتواند پاسخي در برابر برهان اختفاي الهي به مثابة مصداقي از شر بيوجه فراهم سازد.
چكيده لاتين :
In recent decades, many philosophers of religion have tried to address instances in order to prove the argument of Gratuitous Evil. One of these examples is the divine concealment which presented first time by John L. Schellenberg as an argument against theism. Based on the argument, in spite of that many of God’s servants want honestly and insistently to observe or perceive Him somehow, He denies giving them some signs of his existence and continues to his hiddenness. Schellenberg claims that if God exists then there is no justification to his hiddenness since through his appearance he can bring about His servant’s salvation and happiness. Our question in this paper is whether the concealment of God can be seen as an instant of evil? Is there really no excuse for hiding God?
عنوان نشريه :
جستارهاي فلسفه دين
عنوان نشريه :
جستارهاي فلسفه دين