عنوان مقاله :
نقد تفسيرهاي متجددانه از منابع اسلامي
پديد آورندگان :
لاريجاني، صادق
كليدواژه :
منابع اسلامي , تفسيرهاي متجددانه , نسبي گرايي , وحي
چكيده فارسي :
نوشتار حاضر به قصد «نقد نسبي گرايي مطلق در فهم متون ديني» به سه نظريه در اين باب اشاره مي كند و پس از نقد آنها، مي كوشد با استفاده از آيات و روايات، نشان دهد كه دين به نحو جزمي و قطعي، نسبيت مطلق فهم ديني را رد مي كند. نقد نسبي گرايي از منظر دين، مطلب جديدي است كه نويسنده محترم پيش از اين، در آثار خود به آن نپرداخته اند.
موضوعي كه براي سخنراني اينجانب پيشنهاد شده است، نقد تفسيرهاي متجددانه از منابع اسلامي، است. اين عنوان تا حدي خطاانگيز است، چون موهم اين معناست كه همه تفسيرهاي متجددانه از كتاب و ست، قابل نقدند، در حالي كه چنين نيست و اين مقاله هم درصدد چنان مقصدي نمي باشد. آنچه كه در اين مقال، دنبال مي كنيم نقد «نسبي گرايي مطلق در فهم متون ديني» است. هم اكنون در مكتوبات نويسندگان متعددي در عالم اسلامي ما، چنين نسبي گرايي بچشم مي خورد؛ و گرچه عبارات بكار گرفته شده، گاه مختلف مي نمايد، اما در نهايت به نقطة واحدي مي رسند و آن ترويج نوعي شكاكيت و نسبي گرايي در فهم متون ديني است.
محققين بزرگ اسلامي در عين مخالفت با نسبي گرايي مطلق در فهم دين، به اصل اجتهاد و پويايي آن، قائلند و در واقع مادام كه پاره اي از فهمها را ثابت ندانيم، تحول فهم هم معناي معقولي نمي يابد. اينان معتقدند در مقام فهم دين پاره اي از فهمهاثابتند فهم هايي كه مبتني بر نصوص قطعي كتاب و سنت است و يا ضروريات دين را تشكيل مي دهد تحول و اجتهاد در فهم دين بر اساس اين فهم هاي ثابت صورت مي پذيرد بدون داشتن چنين فهم هاي ثابتي هيچ معياري براي اريابي فهم ها وجود نخواهد داشت
بنابر اين اگر چه در اين مقاله بر بطلان نسبي گرايي تاكيد كرده ايم مقصود اثبات ثبات همه فهم ها نيست بلكه مدعا امري متواضعانه تر و معقول تر است و آن تحقق اجتهاد مستمر در پاره هايي از كتاب و سنت و ثبات فهم در پاره هايي ديگر است