سياست خارجي، هاليوود و جريان بازنمايي خاورميانه پس از يازده سپتامبر

Foreign Policy, Hollywood and Middle Eas Representationt after September

ديپلماسي رسانه اي به عنوان يكي از شاخه هاي ديپلماسي عمومي ابزار موثر اعمال سياست خارجي به حساب مي آيد؛ در اين ميان ايالات متحده در طول دهه هاي گذشته با در اختيار داشتن انحصار نسبي توليدات فرهنگي و رسانه اي به طور گسترده اي به بسط نفوذ قدرت نرم خود در سراسر جهان مبادرت نموده است. جريان بازنمايي رسانه اي هاليوود در دوران جنگ سرد و در راستاي مقابله با ايدئولوژي كمونيسم مورد تحليل و بررسي بسيطي توسط انديشمندان چپ گرا قرا گرفته است. مقاله حاضر به اين نكته اشاره دارد كه پس از وقوع حادثه يازده سپتامبر تا كنون، روندي مبني بر بازنمايي رسانه جهان اسلام و بر پايه اسلام هراسي شكل گرفته كه هدف آن ايجاد و تثبيت كليشه هاي فكري و طبيعي سازي نگرش منفي از خاورميانه در اذهان عمومي جهاني است. اين روند به عكس نمونه مشابه در دوران جنگ سرد با غفلت نسبي پژوهشي و نظريه پردازي مواجه گشته و جريان انتقادي نظام مندي در ميان روشنفكران و تحليل گران شكل نگرفته است. در اين مقاله ضمن تمركز بر جريان مذكور در هاليوود، آثاري كه بر اين محور توليد شده‌اند مورد بررسي قرار خواهد گرفت.

Media diplomacy as a branch of public diplomacy is considered as a effective tool to enforce the foreign policy U.S. foreign policy based on it’s realative monopoly of culture making was successfull to fortify it’s soft power accros the world . The Hollywood represnation trend in the Cold War era, has been analysed by many of neo- leftist scholers .The main idea of the peresent article is that ofter September 11 untill date , hollywood projects a proccess of Islamophobia in it’s political movies to craet a new consept of enemy in the foreign policy .But there is no fundemental study or critical approach around the Middle East and hollywood political movies at all .In this article will be focused on representation of Islam an Middle East in hollywood after Septeber 11 and also potical movies which are produced in mantiond period.