عنوان مقاله :
بررسي ويژگيهاي باليني (خلقي، اضطرابي، هيپوكندريا، هيستري، انحراف رواني اجتماعي، پارانوئيد، اسكيزوفرني) والدين دختران دانشآموز آزارديدهٔ هيجاني در شهر تهران
عنوان به زبان ديگر :
Evaluation of the Clinical Features (Mood, Anxiety, Hypochondria, Hysteria, Psychopathic Deviance, Paranoia, Schizophrenia) Of Emotionally Abused Female Student's Parents in Tehran
پديد آورندگان :
شيرازي، ساجده دانشگاه علامه طباطبايي - دانشكدٔه روانشناسي و علوم تربيتي , هاشمي، آذر ژانت دانشگاه علامه طباطبايي - دانشكدٔه روانشناسي و علوم تربيتي , پزشك، شهلا دانشگاه علامه طباطبايي - دانشكدٔه روانشناسي و علوم تربيتي
كليدواژه :
ويژگيهاي باليني , والدين آزارگر هيجاني , دختران آزارديدهٔ هيجاني
چكيده فارسي :
هدف: اين پژوهش بهمنظور تعيين ويژگيهاي باليني والدين كودكان آزارديدهٔ هيجاني انجام شد.
روشبررسي: پژوهش حاضر از نوع توصيفي بوده و نمونهٔ اين پژوهش شامل 56نفر از والدين دانشآموزان دختر با و بدون آزارديدگي هيجاني در مقطع متوسطهٔ اول بود. اين افراد بهصورت در دسترس از ميان تمامي والدين دانشآموزان دختر در مقطع متوسطهٔ اول (راهنمايي سابق) از شهر تهران در سال تحصيلي 93-92 انتخاب شدند. ابزار گردآوري دادهها، پرسشنامهٔ آزار هيجاني نوروزي (1391) و آزمون شخصيت چندوجهي مينهسوتا (2-MMPI) بود. براي تجزيهوتحليل دادهها از آمارتوصيفي استفاده شد.
يافتهها: نتايج نشان داد كه ويژگيهاي باليني (خلقي، اضطرابي، هيپوكندريا، هيستري، سايكوپات، پارانوئيد، اسكيزوفرني) در والدين آزارگر هيجاني با والدين غيرآزارگر هيجاني تفاوت دارد. 48درصد از والدين آزارگر هيجاني در مقياس افسردگي و 48درصد از آنها در مقياس پارانويا، نشانههايي در حد باليني داشتند.
نتيجهگيري: ميانگين نمرات والدين غيرآزارگر در تمام مقياسهاي باليني كمتر از ميانگين نمرات والدين آزارگر هيجاني بود. باتوجه به يافتههاي اين پژوهش مبنيبر تفاوت ويژگيهاي باليني در والدين آزارگر هيجاني با والدين غيرآزارگر هيجاني و نقش اين ويژگيها در وقوع آزار هيجاني، ميتوان با تدوين مداخلات مربوط به كودكان آزارديدهٔ هيجاني، پيامدهاي منفي آن را كاهش داد و همچنين با مداخلات مربوط به والدين، از ادامهٔ آزار هيجاني توسط آنها جلوگيري كرد.
چكيده لاتين :
Objective: This study aimed to determine the clinical characteristics of emotionally abused female student's parents in Tehran.
Methods: This study was descriptive and the study sample consisted of 56 parents of emotionally and not emotionally abused female students at first grade of high school, who were selected by convenient sampling from the parents of all high school female students at first grade in Tehran during the academic year 2013-2014. To collect the data, Norouzi's emotional abuse questionnaire (2012) and Minnesota multi-faceted personality inventory (MMPI-2) were employed. To analyze the data, descriptive statistics were used.
Results: The results showed that there is a difference between clinical features (mood, anxiety, hypochondriasis, hysteria, psychopathic deviance, paranoid, and schizophrenic) in emotionally abused female student's parents and emotionally non-abusive female student's parents. Forty eight percent of emotionally abused female student's parents in depression scale and 48% of them in paranoia scale showed clinical symptoms.
Conclusion: The mean scores of non-abusive parents in all clinical scales were less than the average score of emotionally abusive parents. Regarding this difference and with regard to the role of these features in emotional abuse, designing interventions related to emotionally abused children to reduce its negative consequences and parental interventions to avoid continued emotional abuse are recommended.
عنوان نشريه :
مطالعات ناتواني
عنوان نشريه :
مطالعات ناتواني