مطالعه تطبيقي كيش ماني با ساير مكاتب گنوسي از منظر كيهان شناسي و خداشناسي

A Comparative study of Manichaeism and other Gnostic Schools from Theological and Cosmological Pointsof view

در اين مقاله كه به مطالعه تطبيقي خداشناسي و كيهان شناسي كيش ماني و ساير مكاتب گنوسي مي-پردازد، به منظور بررسي خاستگاه انديشه ثنويت و عالم نور و ظلمت در كيش مانوي ناگزير از بحث پيرامون گنوس و فرقه هاي گنوسي هستيم. چرا كه پژوهشگران اين احتمال را مي دهند كه شايد ماني مفهوم دو بن را از تفكراتي چون عقايد مرقيون و برديصان يا ساير گنوستيك ها اقتباس كرده باشد؛ لذا براي آنكه مروري دقيق تر و گسترده تر در اين رابطه داشته باشيم، در واقع بايد از تمام فرقه هاي تعميدي كه نوعي مسيحيت غيرمتعارف را اشاعه مي دادند اطلاعاتي داشته باشيم تا بتوانيم به مقابله اشتراكات و اختلافات آنها با مانويت از لحاظ شكل و محتوا بپردازيم؛ لذا در مقاله حاضر براي شناخت بهتر اسطوره گنوسي ماني پس از مقدمه اي كوتاه از پيش زمينه زندگي ماني، معرفي گنوستي سيزم و مطالعه فرقه هاي مختلف آن به بررسي تطبيقي اين فرق با كيش مانوي از منظر خداشناسي و كيهان شناسي خواهيم پرداخت.

Scholars are of the opinion that Mani has probablyderived the concepts of dualism and the realm of light and darknessfrom the thoughts of Marcion and Bardaisan or other Gnostics; in order to study the origins of these concepts in Manichaeism، the present study، firstly،examines Gnosticism and its schools. Secondly، for a precise review of this question، and in order tocompare and contrast Manichaeism and other gnostic schools، some information as to the Baptismal Schools which brought about a kind of informal Christianity is provided.