لزوم به ­كارگيري مديريت آشوب در برنامه سنجش آمادگي تحصيلي كودكان بدو ورود به دبستان

يكي از مهم­ترين برنامه‌هاي وزارت آموزش و پرورش برنامه سنجش سلامت و آمادگي تحصيلي كودكان بدو ورود به دبستان است. فرض بر اين است كه برنامه سنجش ماهيتاً از ويژگيهاي پويا و غيرقابل پيش‌بيني برخوردار است و نمي‌توان برنامه‌ريزي آن را بر اساس فرآيندي نظام­‌مند طراحي كرد. تأييد اين فرض از نتايجي حاصل شده است كه داده‌هاي برنامه سنجش طي سالهاي 1392-1388 نشان مي‌دهد. براساس اين نتايج، داده‌ها در كل كشور از نظم برخوردار بوده و با اندازه‌هاي جهاني مطابقت دارند اما در مقايسه استانها با يكديگر از نوعي بي‌نظمي برخوردارند. اين شرايط بي‌نظمي در درون برنامه اگر به صورت مطلوب مديريت نشود، سبب افزايش هزينه و كاهش اثربخشي خواهد شد. اين مقاله با بهره­‌گيري از تئوري مديريت آشوب در پي ارائه پيشنهاداتي براي برنامه سنجش كودكان است كه علاوه بر افزايش كارايي و اثربخشي برنامه سنجش، به شغل معلم اول ابتدايي نيز مسئوليت تضامني دهد. بنابراين ويژگيهاي پوياي برنامه سنجش با مؤلفه‌هاي مديريت آشوب تطبيق داده شده است و براساس نتايج حاصل از عملكرد برنامه سنجش در كل كشور طي سالهاي 1392-1388، توصيفي از مقايسه نتايج دروني استانها با نتايج كلي برنامه سنجش طي سالهاي مذكور ارائه شده است. روش پژوهش براساس هدف، زمينه‌اي مبتني بر كشف رابطۀ ميان متغيرهاي گوناگون و با توجه به نحوه گردآوري داده‌ها پيمايشي از نوع توصيفي است. جامعه آماري دربرگيرنده تمام كودكاني است كه براي ثبت‌نام در مدارس طي سالهاي 1392-1388 اقدام كرده‌اند. تفاوت ميان بهترين و بدترين عملكرد استانها در ارجاع غلط مرحله غربالگري در بخشهاي بينايي، شنوايي و آمادگي تحصيلي به ترتيب 27/5، 41 و 40/8 درصد است. در پايان براساس نتايج، پيشنهاداتي براي بهبود مديريت برنامه بر اساس مديريت آشوب ارائه شده است.