تجربه‌ زيسته معلمان دوره ابتدايي در مورد چالشهاي تدريس به زبان فارسي در مناطق دوزبانه

هدف تحقيق حاضر شناسايي چالشهاي تدريس به زبان فارسي در مناطق دوزبانه از ديدگاه معلمان دوره ابتدايي در سال تحصيلي 93-1392 بوده است. روش تحقيق كيفي بوده و از پژوهش روايي براي استخراج تجربه‌هاي عميق معلمان در مورد مشكلات تدريس به زبان فارسي استفاده شده است. روايتهاي گرد‌آوري‌شده از طريق كدگذاري باز تحليل شده اند. به منظور مصاحبه تعداد 31 معلم (14 مرد/17 زن) كه سن آنها 28 تا 43 سال و سابقه خدمت آنها 5 تا 29 سال بود، با روش اشباع نظري و به شكل هدفمند از ناحيه يك شهر سنندج انتخاب شدند. آنان داراي تجربه‌هايي درزمينۀ مشكلات زباني تدريس در دوره ابتدايي بودند. يافته‌ها نشان دادند كه معلمان ضمن تدريس به زبان فارسي با چالشهاي گوناگون روبه­‌رو هستند و كتابهاي درسي مشكل اساسي دارند و آن پرداختن به زبان معيار و بي‌توجهي به زبان و گويشهاي محلي است كه تنوع آنها در كشور ما بسيار زياد است. اين امر سبب سردرگمي دانش آموزان در تطابق زبان خود با زباني است كه تاكنون آن را به كار نبرده‌اند. دانش آموزان مطالب كتاب را به‌خوبي درك نمي‌كنند و در فهميدن و به كار بردن آنها دچار مشكل مي‌شوند. نتايج تحقيق نشان داد كه بايد توجه بيشتري به زبانها و گويشهاي محلي و بومي بشود، زيرا تلفيق زبان معيار و رسمي با زبانهاي بومي نه‌تنها از ارزش و عمق يادگيري زبان رسمي نمي‌كاهد بلكه موجب تلفيق و يادگيري هر دو نوع زبان رسمي و غيررسمي مي‌شود. توجه به نتايج تحقيق حاضر در تدوين كتابهاي درسي و نيز برنامه درسي تربيت‌معلم مفيد خواهد بود.