شماره ركورد :
1013219
عنوان مقاله :
ارتباط بين خشكيدگي درختان بلوط ايراني با عوامل محيطي و خصوصيات جنگل‌شناسي در جنگل حفاظتي دنا
عنوان به زبان ديگر :
Relation between Dieback of Quercus brantii Lindl. Trees with Ecological and Sylvicultural Factors, (Study Area: Dena Protected Area
پديد آورندگان :
اميراحمدي، بهمن دانشگاه ياسوج , ميرزايي قره لر، محمدرضا دانشگاه ياسوج , ذوالفقاري، رقيه دانشگاه ياسوج
تعداد صفحه :
9
از صفحه :
19
تا صفحه :
27
كليدواژه :
خصوصيات خاك , خشكيدگي و تعداد جست , شيب , كهگيلويه و بويراحمد
چكيده فارسي :
در سال هاي اخير تغييرات اساسي در ساختار اكوسيستم هاي جنگلي زاگرس روي داده است كه از جمله آن مي توان به خشكيدگي گونه اصلي اين منطقه، بلوط ايراني (quercus brantii lindl.) اشاره كرد. بر اين اساس در اين تحقيق سعي گرديد تا ارتباط بين ميزان خشكيدگي درختان را با خصوصيات جنگل شناسي و شرايط توپوگرافي و خاكي بررسي شود. پس از انجام جنگل گردشي قسمت هايي از جنگل كه داراي خشكيدگي هستند، مشخص و در هر شكل زمين (ارتفاعات، شيب ها، جهات جغرافيايي و فرم زمين متفاوت)، سه پلات انتخاب شد. در مجموع 23 پلات در منطقه دنا نمونه برداري شد. در هر پلات، متغيرهاي فيزيوگرافي و جنگل شناسي ثبت و نمونه خاك براي آزمايش هاي فيزيكي و شيميايي خاك برداشت شد. سپس درختان در سه كلاسه مختلف خشكيدگي كم (150 %)، متوسط (3015 %) و بالا (30 lt; %) تقسيم بندي شدند. نتايج نشان داد كه شيب هاي زياد و جهت هاي جنوبي از درصد خشكيدگي بيشتري برخوردارند، اما متغير هاي خاكي هيچ گونه رابطه معني داري با خشكيدگي نشان ندادند. نتايج جنگل شناسي نيز نشان داد كه بيشترين خشكيدگي در درختان با قطر هاي كم و متوسط و نيز با مساحت تاج پوشش بيشتر اما ارتفاع كمتر وجود دارد. از طرف ديگر نتايج همبستگي، رابطه معني دار مثبت بين تعداد جست زياد و درصد خشكيدگي را نشان داد. درواقع درختان در فرم شاخه زاد، بيشترين خشكيدگي را داشتند. به طوركلي مي توان گفت كه شرايط توپوگرافي و جنگل شناسي ازجمله عوامل مهمي هستند كه مي توانند بر چگونگي پراكنش خشكيدگي درختان بلوط ايراني به ويژه بر روي درختان كوچك و شاخه زاد تاثير بگذارند.
چكيده لاتين :
In recent years, fundamental changes in the ecosystems of Zagros forest structure have occurred, including the decline of brant’s oak (Quercus bratii Lindl.) that is main species in this region. So this research intends to study trees decline in relation to sylviculture, topography, and soil characteristics. For this purpose, first, parts of forest that showed oak decline were identified by field survey and three plots were selected in every land form (elevation, slope, geographic directions and different land forms). 23 plots were totally selected in Dena area. In each plot physiographic variables, sylviculture parameters were recorded and then soil samples were collected for soil physicochemical experiments. Trees were categorized in three classes including low (0-15%), medium (15-30%) and high decline (>30%). Results of topography showed that high slopes and south directions had more decline, but soil factors showed no significant correlation with decline. The sylviculture results showed that low and medium diameter classes, the greater canopy area and the lower height of trees were more declined. In the other side, correlation results showed positive significant relationship between coppices shoot and decline percentage. In fact, trees in the form of coppice had the most declines. In general, it can be said that topography and forestry factors in the studied area are among the important factors affecting distribution of oak trees decline and situation and amount of dieback especially for small and coppice trees.
سال انتشار :
1394
عنوان نشريه :
بوم شناسي جنگل هاي ايران
فايل PDF :
7902622
عنوان نشريه :
بوم شناسي جنگل هاي ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت