بررسي تجارب زيسته زنان روسپي (مورد مطالعه: شهرهاي يزد و اصفهان)

روسپيگري پديده اي بسيار پيچيده، چندبعدي، ناآشكارو تودرتوست كه در جامعه ما به لايه هاي زيرين خزيده و به صورت گسترده در زير لايه هاي عميق نفس مي كشد و به زيست خود ادامه مي دهد. بدين گونه است كه به ويژه در سال هاي اخير توجه زيادي را به خود معطوف نموده و سازمان ها و نهادهاي فرهنگي و اجتماعي را جهت مهار و كنترل به تكاپو واداشته است. تلاشي كه تنها زماني مثمرثمر واقع مي گردد كه شناختي صحيح و عميق از اين آسيب اجتماعي حاصل شده باشد. هدف اين پژوهش رسوخ به بطن دنياي زنان روسپي و دست يافتن به واقعيت ملموس تجربه زيسته آنان است به همين منظور با روش پديدارشناسي سبك زندگي زنان روسپي با ديدي درون نگر بررسي شد. روش نمونه گيري گلوله برفي، ابزار گردآوري اطلاعات مصاحبه عميق و حجم نمونه 11 زن روسپي بودند. نتايج حاكي از درگير شدن افرادي از قشرهاي گوناگون جامعه در اين پديده است كه اين اختلاط و آميختگي بر پيچيدگي موضوع مي افزايد. سبك زندگي بسيار متفاوت زنان روسپي، نوع متفاوت نگرش آنان به نيازهاي زيستي، روابط اجتماعي و اعتقادات مذهبي، انحرافات جنسي اي كه به طور روزمره تجربه مي كنند و داغ ننگي كه به واسطه اين نوع سبك زندگي بر پيشانيشان نقش بسته از جمله مواردي است كه از تجربه زيسته زنان روسپي جدا ناشدني است. نقش شگرف خانواده در ورود و پيشروي زنان در وادي روسپيگري تلفيقي از نظريه كنترل هيرشي و پيوند افتراقي ساترلند و كرسي را به تاييد نشاند. رد پايي از متقاضيان زنان روسپي نيز در اين پژوهش اختصار بررسي شد.