عنوان مقاله :
تأثير تمرينات مقاومتي بر كنترل حركتي زنان مبتلا به مولتيپل اسكلروزيس
عنوان به زبان ديگر :
The Effect of Resistance Exercise on Motor Control in Woman with Multiple Sclerosis
پديد آورندگان :
خورشيد سخنگوي، مريم دانشگاه فردوسي مشهد، مشهد، ايران , ابراهيمي عطري، احمد دانشگاه فردوسي مشهد - دانشكده تربيت بدني و علوم ورزشي، مشهد، ايران , هاشمي جواهري، علي اكبر دانشگاه فردوسي مشهد - دانشكده تربيت بدني و علوم ورزشي، مشهد، ايران , سروري، فاطمه دانشگاه فردوسي مشهد، مشهد، ايران
كليدواژه :
تعادل وضعيتي , تمرينات مقاومتي , زنان , عملكردحركتي , مولتيپل اسكلروزيس
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: مولتيپل اسكلروزيس، شايعترين بيماري ناتوانكننده در بالغين جوان بوده كه بهعلت فرآيند التهابي دميلينهكننده در سيستم عصبي مركزي ايجاد و با نشانههاي گوناگون باليني تظاهر پيدا ميكند. اين مطالعه با هدف تأثير تمرينات مقاومتي بر عملكرد حركتي و تعادل زنان مبتلا به مولتيپل اسكلروزيس انجام شد. روش بررسي: اين پژوهش يك مطالعه نيمهتجربي و از نظر هدف كاربردي است. جامعه آماري را 20 نفر از زنان مبتلا به اماس با ميانگين سني 6/95±30/9 سال با سطح پايين و متوسط بيماري EDSS≤4 تشكيل ميداد. بيماران بهطور تصادفي در دو گروه (گروه تمرينات مقاومتي و كنترل، هركدام10 بيمار) قرار گرفتند. دوره تمرين بهصورت 8 هفته، 2 جلسه در هفته و هر جلسه تمرين شامل 3 مرحله گرمكردن، تمرينات اصلي و سردكردن بود. از تست بلند شدن و رفتن زماندار (TUG) جهت اندازهگيري عملكرد حركتي آزمودنيها و از آزمون رسيدن عملكردي (FR) براي اندازهگيري تعادل در دو گروه، قبل و بعد از دوره تمرين استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمونهاي كولموگروف- اسميرنوف، تيوابسته و تي مستقل تجزيه و تحليل شدند. يافتهها: در اين مطالعه، تفاوت بين نمره عملكرد حركتي و تعادل بيماران مبتلا به اماس، قبل و بعد از دوره تمرين در گروه مقاومتي معنيدار بود (0/05>p). بين دو گروه مقاومتي و كنترل، تفاوت معنيداري وجود داشت (0/05>p). نتيجهگيري: طبق نتايج اين مطالعه تمرينات مقاومتي، عملكرد حركتي و تعادل افراد مبتلا به اماس را بهبود ميبخشد. بنابراين، از اين تمرينات ميتوان بهعنوان يك درمان مكمل در كنار درمانهاي دارويي براي بيماران اماس استفاده كرد.
چكيده لاتين :
Background and Objectives: Multiple sclerosis (MS) is the most common disabling disease in young adults, which occurs due to inflammatory demyelinating process in the central nervous system that are manifests with different clinical signs. The aim of this study was to investisate the effect of resistance exercises on the motor function and balance in women with multiple sclerosis.
Methods: This study is a quasi-experimental study of practical purpose. The statistical community consisted of 20 women with MS with the mean age of 30.9±6.95 at low and intermediate levels of disease, EDSS≤4. The patients were randomly assigned into two groups (resistance training and control, 10 patients each). The training period was 8 weeks, 2 sessions per week, and each session consisted of 3 phases: warm-up, main workout, cool down. Timed up and go (TUG) test was used to measure motor function, and functional reach (FR) test was used to measure the balance of the two groups before and after training. Data were analyzed by Kolmogorov-Smirnov, dependent t-, and independent t- tests.
Results: In this study, there was a significant difference between the scores of motor function and balance in patients with MS, before and after the resistance training period (p<0/05). There was no significant difference between resistance and control groups (p<0/05).
Conclusion: According to the results of this study, resistance training can improve motor function and balance in individuals with MS. Therefore, these exercises could be used as a complementary therapy along with medicinal treatment for MS patients.
عنوان نشريه :
مجله دانشگاه علوم پزشكي قم
عنوان نشريه :
مجله دانشگاه علوم پزشكي قم