طراحي شاخصي نوين براي ثبت ﺗﻐﻴﻴرات قوس كمري

Designing a New Method for Measuring Lumbar Lordosis

زمينه و هدف: ازآنجاكه ناحيه كمري در ستون مهره‌ها از نظر كلينيكي از اهميت بسياري برخوردار بوده و تغييرات در قوس و بافت‌هاي نرم اطراف آن نيز يكي از عوامل مهم درد‌هاي كمري است، لذا وجود يك شاخص مناسب داراي روايي و پايايي براي ثبت اين تغييرات، قبل از هرگونه مداخله درماني اهميت زيادي دارد. اين پژوهش به‌منظور طراحي و معرفي شاخص باليني‌ با روايي و پايايي مناسب براياستفاده درمان‌گران انجام گرفت. روش بررسي: اين مطالعه به روش توصيفي– همبستگي روي 36 نفر {28 زن (77/7%) و 8 مرد (22/3%)}درمحدودهسني 84-16 سالوباميانگينسني 14/9±42 سال انجام شد.با استفاده از خط‌كش منعطف، قوس كمري - خاجي از روي بدن به دست آمد و مقايسه به‌وسيله رايانه و دستي محاسبه گرديد كه زاويه معرفي‌شده به‌عنوان روش جديد با زاويه خاجياندازه‌گيري‌شده در تصوير راديوگرافي همان فرد مقايسه گرديد. سپس داده‌ها با استفاده از آزمون همبستگي پيرسون تجزيه و تحليل شدند. يافته‌ها: ضريب همبستگي (r) بين روش كامپيوتري با روش راديوگرافي و دستي به ترتيب برابر 0/99 و 0/68، بين روش دستي و راديوگرافي برابر 0/70 به دست آمد، كه در همه موارد معني‌دار بود (0/001>p). همبستگي ميان درمانگر، درون درمانگر در محاسبه دستي، بالا و معني‌دار بود. نتيجه‌گيري: روش پيشنهادي در مطالعه حاضر مي‌تواند با كاستن از زمان، هزينه و خطرات ناشي از قرار گرفتن در معرض اشعه X؛ شاخص مناسب و دقيق براي ثبت تغييرات قوس كمري باشد.

Background and Objectives: Given that the lumbar region is an area of great importance in the spinal cord, and any deviation in its curvature and surrounding soft tissues is one of the major causes of back pain; therefore, existence of a valid and reliable index to record these changes is of great importance before any treatment interventions. This study was conducted with the objective of designing and introducing a new clinical method with appropriate validity and reliability for therapists’ use. Methods: This study was performed as a descriptive-correlation study on 36 subjects [28 (77.7%) females and 8 (22.3%) males] aged 16-84 years, with the mean age of 42±14.9 years. The lumbosacral lordosis was measured using a flexible ruler and compared manually and by computer, and the obtained angle was compared manually and by computer. The obtained angle, as a new method, was compared with sacral inclination angle on the X-ray radiography image of the same patient. Then, Data were analyzed with Pearson correlation test. Results: The correlation coefficient (r) between the computer method and radiography and manual method were obtained 0.99 and 0.68, respectively, and between the manual calculation method and radiography was 0.70, which was significant for all (p=0.001). The correlation between inter-therapist and intra-therapist were high and significant in the manual calculation. Conclusion: The method suggested in this study can be a valid and accurate method for measuring lumbar lordosis, because of reducing time, cost, and risks of exposure to X-ray.