شماره ركورد :
1013592
عنوان مقاله :
رويكردي اجتماعي به مبادي عرفاني نظريه فطرت با تأكيد بر انديشۀ عالمه طباطبايي (ره) و استاد مطهري (ره)
عنوان به زبان ديگر :
A social approach to the mystical roots of theory of Fetrat with an emphasis on the Allameh Tabatabai’s and Motahhari’s views
پديد آورندگان :
پارسانيا، حميد دانشگاه تهران , كلانتري، عبدالحسين دانشگاه تهران , روحاني، محمدرضا دانشگاه امام صادق (ع)
تعداد صفحه :
26
از صفحه :
263
تا صفحه :
288
كليدواژه :
فطرت و مبادي وجود شناختي , ادراكات و گرايشات , افعال و ملكات , عشق و شوق , علامه طباطبائي و مرتضي مطهري
چكيده فارسي :
نظريۀ فطرت در انديشۀ متفكرين مسلمان همواره مورد توجه بوده است؛ در اين ميان حكمت­متعاليه با توجه به طرح قرآن ـ برهان ـ عرفان، وجوه متفاوني بدان بخشيده است كه منجربه استحكام در مفصل بنديِ نظريۀ مذكور شده ­است. در بين حُكماي صدرايي، علامه طباطبائي(ره) و استاد مطهري(ره) نظريۀ فطرت را نه تنها در ثمرات فعلي و فكري، بلكه مبتني بر ظرفيتهاي عرفاني حكمت­ متعاليه مورد تحليل قرار دادند. بدين­ معنا فطرت به ­لحاظ وجودي يكي از وجوه حقيقت­ محمديه(ص) مي­باشد كه خداوند آن را در نفوس جهت تكوين صبغۀ الهي قرار داده است؛ طبق تقرير علامه و مطهري، به‌واسطۀ فطرت، شوق و عشق به كمال مطلق و مطلق كمال در ذات موجودات نهاده شده است. انسان به‌واسطۀ قوۀ ناطقه، بالاترين مرتبه از فطرت را داراست تا حدي كه مي­تواند با فطرت خويش به درجۀ اتحاد با حقيقت­ محمديه(ص) نائل شود. از سوي­ديگر فطرت، نقش وجودي در فعل و فكرِ انسان و جامعه نيز دارد؛ چه اينكه هر كنش انساني و اجتماعي مقرون به شوق به كمالات مي‌باشد كه در حاشيۀ فطرت پا به عرصۀ جهان اجتماعي نهاده و زيست جهان را شكل مي­دهد. پرسش مقاله اين است كه علامه و استاد مطهري با توجه به ظرفيتهاي نظريِ حكمت متعاليه چگونه نسبت مبادي وجودشناختي فطرت را با ثمرات اجتماعي آن پيوند زده‌اند؟ در اين نوشتار از روش‌شناسي بنيادين استفاده شده است؛ بنابراين مبناي نظري نوشتار متكي بر نظريۀ فطرت در حكمت ­متعاليه و چارچوب روشي آن، مبتني بر روش‌شناسي اجتهاد متوسط است كه در پي يافتن مسير تحليلي علامه و استاد مطهري پيرامون سؤال فوق مي‌باشد.
چكيده لاتين :
This paper is aimed to explore the relationship between the capacities of the Transcendent Philosophy and social consequences of the theory of Fetrat from the perspectives of Allameh Tabatabai and Motahhari. Islamic thinkers have consistently paid attention to the theory of Fetrat (innate disposition). Among the Islamic thinker, the Transcendent Philosophy, by suggesting the idea of Quran-argument-mysticism has made an attempt to strengthen the theory of Fetrat. In particular, Allameh Tabatabai and Motahhari analyzed the mentioned theory, in terms of its both practical and theoretical consequence and the capacities of the Transcendent Philosophy. According to these Islamic thinkers, Fetrat is essentially one aspect of the Mohammadi Truth that the Almighty has vested in the human spirits to create divine conduct. According to Tabatabai and Motahhari, it is because of Fetrat that human beings are eagerly and lovingly inclined to absolute perfection. Human being, due to his/her conversation competency has achieved the highest rank of Fetrat, to the extent that based her/his Fetrat is able to reach the degree of being unified with the Mohammadi Truth. On the other hand, Fetrat has a crucial role in the human being’s mind and practice, since every human and social action is oriented towards eagerness to reach perfections and achievements.
سال انتشار :
1394
عنوان نشريه :
نظريه هاي اجتماعي متفكران مسلمان
فايل PDF :
7494092
عنوان نشريه :
نظريه هاي اجتماعي متفكران مسلمان
لينک به اين مدرک :
بازگشت