عنوان مقاله :
مساله بساطت فلك محدد الجهات و مناقشه قوشچي در آن (با تأكيد بر مقصد دوم از فصل دوم شرح تجريد الاعتقاد)
عنوان به زبان ديگر :
Problem of Simplicity of Muḥaddid al-Jihāt Sphere and Qūshchī’s Challenge in it
پديد آورندگان :
نيك سرشت، ايرج دانشگاه تهران - پژوهشكده تاريخ علم , شهريار، صادق دانشگاه تهران - پژوهشكده تاريخ علم
كليدواژه :
ابن سينا , افلاك , بساطت , فلك محددالجهات , قوشچي
چكيده فارسي :
استفاده از مفهوم فلك براي تبيين حركت سيّارات و همچنين مفهوم آن در فلسفۀ طبيعي به يونان باستان باز ميگردد. افلاطون و ارسطو مفاهيم فلسفي و ائودوكسوس و بطلميوس مفاهيم نجومي آن را تبيين كردند. فلاسفه و ستارهشناسان دورۀ اسلامي مفهوم فلك را توسعه دادند و مفاهيم فلسفي تازهاي را با استفاده از آن بنا نهادند. دانشمندان اسلامي فلكي را به افلاك بطلميوسي، كه تعداد آنها هشت بود، افزودند و احتمالاً نخستين بار ابنسينا اين فلك را با عنوان محدّدالجهات خوانده است. ابنسينا و پيروانش مستقيم و غيرمستقيم به بساطت فلك محدّدالجهات اشاره ميكردند و بناي بعضي از مفاهيم فلسفي-كلامي را بر اين اعتقاد نهادند. مفهوم بساطت فلك محدّد الجهات را ملّا علي قوشچي، در كتاب شرح تجريد الاعتقاد نقد كرده است. قوشچي در نقدهاي خود به نظريات فلسفه طبيعي به همين يك مورد بسنده نكرده است، امّا در اين مقاله تنها به استدلالهاي او در مورد بساطت محدّد الجهات اشاره خواهد شد.
چكيده لاتين :
The concept of “sphere” and its use for the description of the motions of heavenly bodies goes back to the ancient Greece. It was developed by the works of philosophers such as Plato and Aristotle and astronomers and mathematicians such as Euxoxus and Ptolemy. Philosophers and astronomers of the Islamic period extended this concpt and developed new philosophical concepts on its basis. They increased the number of the spheres from eight to nine, adding a last sphere called muḥaddid al-jihāt (the spheres which limits the directions). The idea of the simplicity of this sphere was emphasized by Ibn Sīnā and his followers, and this idea served as a basis for some philosophical-theological positions. In his commentary on Tajrīd al-ʿItiqād of Naṣir al-Dīn Ṭūsī, ʿAlī Qūshchī put into question this thesis. In this paper, we explain the concept of muḥaddid al-jihāt and we will discuss some of Qūshchī’s critiques.