رابطه سبك‌هاي دلبستگي و هوش معنوي با نگرش ديني دانش‌آموزان متوسطه‌ شهرستان آمل در سال 1393

Relationship between attachment styles and spiritual intelligence with religious attitudes of Secondary school students in Amol city, 2014

سابقه و هدف: مفهوم دلبستگي، پيوند هيجاني پايدار بين دو فرد است، به طوري كه هر يك از طرفين كوشش مي ­كند نزديكي يا مجاورت با موضوع دلبستگي را حفظ و به گونه ­اي عمل كند تا مطمئن شود كه ارتباط ادامه مي­ يابد. بنابراين هدف پژوهش حاضر بررسي رابطه سبك­ هاي دلبستگي و هوش معنوي با نگرش ديني دانش ­آموزان دوره ­ي متوسطه در سال 1393 مي باشد. مواد و روش ­ها: روش تحقيق توصيفي است. جامعه آماري شامل 11650 نفر از دانش ­آموزان متوسطه‌ي شهرستان آمل بود. از بين جامعه آماري بر اساس فرمول كوكران با لحاظ 0.05 = α و مقدار خطاي قابل قبول 0.05 و 0.05 p = q =؛ تعداد 370 نفر دانش ­آموز به روش نمونه­ گيري تصادفي انتخاب گرديد. ابزار پژوهش پرسشنامه 15 سوالي سبك دلبستگي هازن و شيور، پرسشنامه 30 سوالي هوش معنوي جودي نيل و پرسشنامه 21 سوالي نگرش به دين آلپورت بود. داده ­ها با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون و رگرسيون چندگانه به روش همزمان تحليل شد. يافته‌ها: يافته ­هاي پژوهش نشان داد كه بين سبك دلبستگي و هوش معنوي با مولفه ­هاي نگرش ديني دانش‌آموزان رابطه وجود دارد(0.01 >P). تحليل رگرسيون نيز نشان داد بين مولفه­ هاي سبك دلبستگي و مولفه ­هاي هوش معنوي با نگرش ديني در سطح اطمينان 95درصد رابطه معني­داري وجود دارد (0/47= R، 16/56= (363 و 6)F و 0/05 >P). همچنين تنها سهم سبك دلبستگي اجتنابي و هوش معنوي پيوستگي با وجود متعالي كه به ترتيب (3/03= t ،0/20= β ؛2/74= t ، 0/20= β) در پيش­بيني ميزان نگرش ديني معني­دار است. اما سهم ساير متغيرها معني ­دار نبود. استنتاج: بر اساس نتايج اين پژوهش سبك دلبستگي و هوش معنوي توان تبيين واريانس نگرش ديني دانش‌آموزان متوسطه را دارد.

Background and Purpose: The concept of attachment is a stable emotional bond between two people, so that each party strives to maintain proximity with the subject of attachment and behave in a way that ensures the continuation of the relation. Spiritual intelligence is one of the concepts that, in light of the global interest of psychologists in the field of religion and spirituality, has been proposed and developed. The Relationship of the attachment styles and spiritual intelligence with religious attitudes of secondary school students were goals of this study. Materials and Methods: Research method was a correlation study and population included 11,650 people from Amol city secondary school students. According to Cochran formula, 370 students were selected through random sampling method. To gather data, Hazen and Shiour attachment style questionnaire, spiritual intelligence Judy Neal (2004) questionnaire and about attitudes to religion, Allport (1950) questionnaire have been utilized. Results: The findings showed that there is relationship between attachment and spiritual intelligence components and the religious attitudes of students (P ˂ 0.1). Regression analysis showed that there is significant relationship between the elements of attachment and spiritual intelligence components with a religious attitudes on 95 percent (0.47 = R, 16.56 = F (6 and 363) (P ˂ 0.5). This study showed that only the proportion of pervasive attachment style and relationship with the transcendent, spiritual intelligence, respectively (3.03 = t, 0.02 = β 2.47 = t, 0.02 = β) in predicting attitudes religious is meaningful. But the other variables are not significant. Conclusion: Based on the results of this study, the attachment style and spiritual intelligence are capable to explain variance for religious attitudes of secondary school students.