شماره ركورد :
1015856
عنوان مقاله :
نسبي‌گرايي در نقد ادبي جديد
عنوان به زبان ديگر :
بدون عنوان
پديد آورندگان :
پاينده، حسين دانشگاه علامه طباطبايي
تعداد صفحه :
17
از صفحه :
73
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
89
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
نقد سنتي , نسبي‌گرايي , متعيّن‌سازي , افق توقعات , نقد نو , نظريه دريافت
چكيده فارسي :
نسبي‌گرايي كه در نظريه‌هاي نقادانه جديد، اصلي پذيرفته‌شده محسوب مي‌شود، حاصل تحولات فكري‌اي است كه ريشه در فلسفه پديدارشناسيِ هوسِرل دارد و در نقد ادبي، بويژه با آراي نظريه‌پردازانِ «مكتب كنستانس» در نيمه دوم قرن بيستم رواج يافت. تا پيش از پيدايش اين نظريه‌ها، سمت‌وسوي اصليِ نقد ادبي را تلاش براي يافتن معنايي تغييرناپذير در متن تشكيل مي‌داد. اين رويكردِ مطلق‌گرا، غايت نقد ادبي را در «كشفِ» معنايي مي‌ديد كه مؤلف در مقام خداوندگارِ متن در آن استتار كرده است. در بخش‌ نخستِ اين مقاله، ابتدا به پس‌زمينه مطلق‌گرايي در نقد ادبي سنتي در قرن نوزدهم خواهيم پرداخت، سپس نشان خواهيم داد كه حتي «نقد نو» در چند دهه نخستِ قرن بيستم- كه داعيه رهانيدن متن از بند زندگينامه مؤلف و ملاحظات برون‌متني‌اي مانند تاريخ را داشت-، در نهايت نتوانست از نسبي‌ستيزي در نقد مصون بماند. در بخش بعدي استدلال خواهيم كرد كه ديدگاهِ پديدارشناختي‌اي كه ثنويت سوژه/ اُبژه را محل ترديد قرار داد، راه را براي نسبي‌گرايي به منزله ديدگاهي نافذ در نقد ادبي جديد باز كرد. مطرح شدنِ «نظريه دريافت» توسط هانس رابرت ياوس و ولفگانگ آيزر سهم بسزايي در ترويج اين نظر داشت كه عملِ نقد ماهيتي بين‌الاذهاني و لزوماً نسبي دارد. بخش پايانيِ اين مقاله، به نتيجه‌گيري از بحث‌هاي ارائه‌شده اختصاص دارد.
چكيده لاتين :
فاقد چكيده
سال انتشار :
1387
عنوان نشريه :
نقد ادبي‌
فايل PDF :
7497785
عنوان نشريه :
نقد ادبي‌
لينک به اين مدرک :
بازگشت