مقايسه رفتارهاي تغذيه اي و شاخص توده بدني بيماران مبتلا به كبد چرب غير الكلي با بيماران غير مبتلا

Comparison of Nutritional Behaviors and Body Mass Index in Patients with and without Non-Alcoholic Fatty Liver Diseases

زمينه و هدف: شيوع كبد چرب غير الكلي و عوارض ناشي از آن در بزرگسالان در حال افزايش است. عادات تغذيه اي و به تبع آن چاقي، از عوامل خطر اصلي ابتلا به اين بيماري هستند. اين مطالعه با هدف مقايسه رفتارهاي تغذيه اي و شاخص توده بدني دو گروه افراد مبتلا و غير مبتلا به كبد چرب غير الكلي در تهران انجام شد. روش و مواد: اين مطالعه مورد شاهدي با مشاركت 170 در دو گروه مراجعه كننده 20 تا 55 ساله به بخش سونوگرافي بيمارستان طالقاني تهران با استفاده از روش نمونه گيري در دسترس انجام شد. با استفاده از تكميل پرسشنامه از طريق مصاحبه نظام مند با افراد، ويژگي هاي دموگرافيك و اجتماعي، علت مراجعه و عادات غذايي آنان ارزيابي شد. اندازه گيري هاي آنتروپومتريك و سونوگرافي كبد نيز انجام شد. داده ها پس از جمع آوري، با استفاده از روش هاي آماري توصيفي براي تحليل داده هاي توصيفي، آزمون t براي مقايسه ميانگين ها در دو گروه و آزمون كاي دو براي تعيين رابطه بين متغيرها تحليل شد. سطح معني داري آزمون ها كمتر يا مساوي 0/05 در نظر گرفته شد. يافته ها: گروه مبتلايان، به طور معني داري بيشتر از غير مبتلايان، لبنيات پرچرب مصرف مي كردند (42٪ در مقابل 23/) ( 0/013=P). ميانگين (انحراف معيار) مصرف هفتگي ميوه در گروه مبتلا به طور معني داري بالاتر از غير مبتلايان بود (6/7) 11/6 در مقابل (5/ 5) 8/2 واحد ( 0/001 =P). ميانگين (انحراف معيار) شاخص توده بدني مبتلايان بيشتر از گروه غير مبتلا بود. به ترتيب (6/6) 32/8 در مقابل (3) 24/4 ( 0/001>P). بر خلاف انتظار ميانگين (انحراف معيار) مصرف هفتگي غذاهاي فوري در گروه غير مبتلا به كبد چرب (0/9) 0/8 دو برابر مبتلايان (0/8) 0/4 بود ( 0/012 =P). نتيجه گيري: شيوع چاقي و برخي عادات تغذيه اي ناسالم در مبتلايان به كبد چرب و افراد در معرض خطر، نيازمند طراحي و اجراي مداخلات آموزشي جهت افزايش آگاهي و بهبود نگرش افراد براي اتخاذ رفتارهاي تغذيه اي سالم آنان است.

Background and Objective: The prevalence of non-alcoholic fatty liver Disease (NAFLD) and its complications in adults are increasing. Nutritional habits and its consequent obesity are major risk factors for developing the disease. The aim of this study was comparing nutritional habits and body mass index in two groups of participants with and without NAFLD. Materials and Methods: This case control study was performed with participation of 170 people aged 20-55, who referred to the department of sonography in the Taleghani teaching hospital of Tehran. The sampling method was convenience sampling. Data collected by interview with the individuals. Socio-demographic characteristics, reason for referring, and nutritional habits were determined. Anthropometric measurements and liver ultrasound were also performed. Data were analyzed by using t-test for comparing the means between 2 groups and chi-square test for determining the relationship between the variables. P-values of 0.05 or less were considered statistically significant. Results: The group with the disease significantly consumed more high-fat dairy products than the group without the disease (42% vs. 23%) (P=0.013). The mean (SD) for weekly consumption of fruits in the group with the disease was significantly higher than that in the group without the disease 11.6(6.7) vs. 8.2(5.5) unit (P=0.001). The mean (SD) for BMI of the group with the disease was higher than that of the group without the disease 32.8(6.6) vs. 24.4(3) respectively (P<0.001). Unexpectedly, the mean (SD) for weekly consumption of fast foods in the group without fatty liver with 0.8(0.9) was two times more than that in the affected group with 0.4(0.8) (P=0.012). Conclusion: The prevalence of obesity and some unhealthy eating habits in patients with NAFLD and those at risk, requires designing and implementing educational interventions for increasing individuals’ awareness and improving their attitude towards healthy eating behaviors.