بررسي راهبردهاي نظم جويي شناختي هيجان و طرحواره هاي هيجاني در مردان مبتلا به سوء مصرف مواد، ترك كرده و افراد بهنجار

The Assessment Of Cognitive Emotion Regulation Strategies an‎d Emotional Schemas In Men With Substance Abuse, Abstinent an‎d Normal Individuals

زمينه و هدف: سوء مصرف مواد يك اختلال عود كننده مزمن است كه نياز به مديريت درمان در طي زمان دارد. هدف مطالعه حاضر تعيين راهبردهاي نظم جويي شناختي هيجان و طرحواره هاي هيجاني در مردان مبتلا به سوء مصرف مواد، ترك كرده و افراد بهنجار بود. روش و مواد: در قالب يك طرح على مقايسه اي، 30 نفر از مردان مبتلا به سوء مصرف مواد، 30 نفر ترك كرده و 30 نفر بهنجار به شيوه ي نمونه برداري در دسترس انتخاب شدند و پس از همتاسازي بر اساس متغيرهاي سن، سطح تحصيلات و نوع ماده مصرفي توسط پرسشنامه ي نظم جويي شناختي هيحان و پرسشنامه ي طرحواره هاي هيجاني مورد ارزيابي قرار گرفتند. با استفاده از نرم افزار 21-SPSS به منظور مقايسه ي سه گروه از تحليل واريانس چندمتغيري استفاده شد. يافته ها: ميانگين نمرات افراد مبتلا به سوء مصرف مواد در راهبردهاي سازش نايافته ي نظم جويي شناختي ملامت خويش ( 0/0004=P و فاجعه سازي ( 0/0008=P) بيشتر از افراد ترك كرده و بهنجار بود و در راهبرد سازش نايافته ي نشخوارگري ( 0/0007>P افراد مبتلا به سوء مصرف مواد و ترك كرده نسبت به افراد بهنجار نمرات بيشتري كسب كردند. در راهبردهاي سازش يافته تمركز مجدد بر برنامه ريزي ( 0/0005=P) و ارزيابي مجدد مثبت ( 0/0001=P)، افراد بهنجار و ترك كرده نمرات بيشتري در مقايسه با افراد مبتلا به سوء مصرف مواد به دست آوردند. در طرحواره هاي هيجاني نشخوار ذهني ( 0/0008=P) ، سرزنش ( 0/0008=P) و ديدگاه ساده انگارانه نسبت به هيجانها ( 0/0009=P) ، افراد مبتلا به سوء مصرف مواد و ترك كرده نمرات بيشتري نسبت به افراد بهنجار داشتند. در طرحواره هاي هيجاني گناه ( 0/006=P) و غيرقابل كنترل بودن ( 0/008=P) افراد مبتلا به سوء مصرف مواد نمرات بيشتري نسبت به افراد بهنجار به دست آوردند. نتيجه گيري: مطالعه نشان داد كه طرحواره هاي هيجاني و راهبردهاي نظم جويي شناختي هيجان ناكارآمد مي توانند نقش محوري در شروع، نگه داشت و بازگشت سوء مصرف ايفا نمايند.

Background and Objective: Substance abuse is a chronic recurring disorder who needs to manage therapy over time. The goal of current study was to assess the cognitive emotion regulation strategies and emotional schemas in men with substance abuse, abstinent and normal individuals. Materials and Methods: In the form of a causal-comparative design, using available sampling method 30 men with substance abuse, 30 abstinent and 30 normal individuals were selected and after matching on the base of age, education and the substance they used were assessed via cognitive emotion regulation questionnaire and emotional schemas questionnaire. Multivariate analysis of variance was used to compare the three groups. Results: In self-blame (P=0.0004) and catastrophizing (P=0.0008) maladaptive cognitive emotion regulation strategies, the scores of individuals with substance abuse were higher than abstinent and normal individuals and in rumination (P=0.0007) individuals with substance abuse and abstinent obtained higher score in comparison with normal individuals. In refocusing on planning (P=0.0005) and positive reappraisal (P=0.00) adaptive strategies, normal individuals and abstinent in comparison with individuals with substance abuse obtained higher scores. In mental rumination (P=0.0008), blame (P=0.0008) and simplistic view of emotions (P=0.0009) individuals with substance abuse, abstinent had higher scores in comparison with normal individuals. In guilt (P=0.008) and uncontrolled (P=0.006) emotional schemas, individuals with substance abuse in comparison with normal individuals obtained higher scores. Conclusion: No effective emotional schemas and emotion regulation strategies can play a key role in substance abuse initiation, maintenance and relapse.