عنوان مقاله :
گفتمان پسااستعماري در دو رمان موسم الهجره إلي الشّمال از طيّب صالح و سووشون از سيمين دانشور
پديد آورندگان :
صالح بك، مجيد دانشگاه علامه طباطبايي، گروه زبان و ادبيّات عرب , سلطاني ، زهرا دانشگاه علامه طباطبايي , دهقاني، زينب دانشگاه علامه طباطبايي
كليدواژه :
ادبيّات تطبيقي , نقد پسااستعماري , امپرياليسم , سووشون , موسم هجرت به شمال
چكيده فارسي :
نقد پسااستعماري كه در ادامۀ نقد پساساختارگرايي ظاهر شد، بر آن است تا راههاي متنوّعي را كه امپرياليسم و قدرت استعماري براي اعمال فشار و تحكّم در پيش ميگيرند، فاش كند؛ فشارهايي كه نهتنها از طريق ستم مستقيم نژادي، طبقاتي يا جنسيتي در نظام خودكامة استعماري كه از مسير ادبيّات، هنر و رسانه اعمال ميشوند. ماهيّت واكنش به استعمارگري يكسان نيست؛ درست همانگونه كه خود فرايند استعمارگري در هر منطقه شكل منحصربهفردي دارد. در نوشتار پيش رو سعي بر آن است كه با مبنا قراردادن رمان عربي موسم هجرت به شمال اثر طيّب صالح نويسندۀ سوداني و رمان سووشون نوشتۀ سيمين دانشور در ادبيّات فارسي به بررسي تطبيقي دو رمان نه ازنظر تأثير و تأثّر، بلكه ازحيث نحوۀ بازتاب استعمار در اين آثار با توجّه به نظريّة پسااستعماري پرداخته شود. نكتة قابل فهم و اثبات اينكه جامعة توصيفشده در هر دو رمان تحت تأثير استعمار انگليس قرار گرفته است. در رمان طيّب صالح حضور مستقيم انگليس و در رمان دانشور خزش پنهاني، آرام و بيصداي فرهنگ غرب در زندگي مردم مشاهده ميشود؛ امّا نقطة اشتراك در هردو رمان، مقاومت ضدّ استعماري است. زري در رمان دانشور و مصطفي در رمان طيّب صالح نمونة كاملي از شخصيّتهاي مورد مطالعۀ نقد پسااستعماري هستند. تقليد، ديگري، اروپامحوري، فرودست، نژاد، جنسيت و... از مفاهيم بارز نقد پسااستعماري بهشمار ميروند كه در هر دو رمان قابل بررسي و تحليل نمونهاي هستند.
عنوان نشريه :
كاوش نامه ادبيات تطبيقي
عنوان نشريه :
كاوش نامه ادبيات تطبيقي