فهم تجربه ي زيسته ي دانشجويان غير مذهبي از طرد و پذيرش (مورد مطالعه: دانشجويان كارشناسي ارشد رشته هاي علوم اجتماعي دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبايي)

هدف اصلي اين پژوهش فهم چگونگي و دلايل غير مذهبي شدن برخي از دانشجويان با نگاه به زيست جهان آنان است كه چارچوب مفهومي اين تحقيق شامل نظريات برگر و هابرماس است. رويكرد روشي اين تحقيق كيفي است لذا براي گردآوري داده ها از تكنيك هاي مصاحبه ي نيمه ساخت يافته عميق، اپيزوديك؛ و تكنيك مشاهده و در تحليل داده ها از روش نظريه مبنايي استفاده گرديد. نمونه ي اين تحقيق، شامل 23 نفر از دانشجويان گرايش هاي علوم اجتماعي تحصيلات تكميلي مي باشند. نتايج گوياي آنست كه مجموعه شرايطي اولين جرقه هاي تغيير در عقايد را ايجاد كرده اند. اين تغييرات با توجه به دو تجربه ي مدارا و طرد شدگي تقويت مي شوند لذا غير دينداران در واكنش دست به اتخاذ استراتژي هايي همچون فاصله گيري، مداراي اجباري، مقابله به مثل و... مي زنند و همچنين از پيامدهاي غير مذهبي شدن مي توان از عدم آرامش، احساس محروميت، خشونت، انگ زني، خود سانسوري و... نامبرد.