عنوان مقاله :
بازنمايي غرب در گفتمان سياسي مرتضي مطهري براساس رويكرد پسااستعماري
پديد آورندگان :
اديبي ، مهساتوسلي ركن آبادي ، مجيدتقوي ، سيدمحمدعلي
كليدواژه :
گفتمان سياسي مطهري , بازنمايي , غرب , پسااستعماري , غيريتسازي
چكيده فارسي :
نحوهٔ برخورد با غرب از مهمترين مؤلفههاي مهم فضاي انديشهاي ايران است. انقلاب اسلامي يكي از محصولات همين دغدغهمندي انديشهاي ميباشد. مطهري بهعنوان يكي از مهمترين ايدئولوگهاي انقلاب كوشيد تا در مقابله با پارادايم غزبزدگي با ايجاد ساز و برگي نوين براي باورها و اصول دينيِ سنتي، زمينهاي فراهم كند كه دين اسلام توان رقابت با ايدئولوژيهاي غربي را داشته باشد. او ميخواست از اين راه ايمان جوانان را در مبارزه با سكولاريسم حفظ كند. در اين مسير، با خلق معناها و مضامين جديدي كه برگرفته از عناصر سنتي، مذهبي، اسطورهاي و مدرن بود به بازنمايي غرب پرداخت. در اين مقاله سعي شده تا با بهرهگيري از آموزههاي مطالعات پسااستعماري در باب غيريت و ديگريسازي بهعنوان چارچوب نظري و روش تحليل گفتمان لاكلا و موفه بهمثابهٔ روش، به اين سؤال پاسخ داده شود كه غرب در گفتمان سياسي مطهري چگونه بازنمايي ميشود؟ يافتههاي اين مقاله مبيّن آن است كه مطهري از طريق مكانسيم بازنمايي و غيريتسازي به ترسيم يك مرز هويتي ميان «ما»ي ايراني و «ديگري» غربي پرداخته و به توليد تصويري از غرب اقدام كرد كه واجد دالهايي چون امپرياليست، استثمارگر، شيطان، ظالم، مستكبر، طاغوت و ظلمت است. اين مقاله، بر اساس منطق همارزي، تفاوت غرب را در رويههاي «استعماري» و«ضديّت با دين» در گفتمان مطهري بررسي كرده و چگونگي برجستهسازي «خود» و حاشيهراني بازنمايي غرب بهمثابهٔ «ديگري» را نشان ميدهد.
عنوان نشريه :
مطالعات ميان رشته اي در علوم انساني
عنوان نشريه :
مطالعات ميان رشته اي در علوم انساني