عنوان مقاله :
از «اپوخه» تا نوآوريهاي شاعرانه: آسيبشناسي كاربستِ روش پديدارشناختي در پژوهشهاي ادبي حوزه زبان فارسي
عنوان به زبان ديگر :
From Epoche to Poetic Inventions: A critical Survey of Phenomenology-Based Studies in Persian Literary Researches.
پديد آورندگان :
عمارتي مقدم ،داوود دانشگاه نيشابور
كليدواژه :
پديدارشناسي , اپوخه , هوسرل , مكتب ژنو , نقد مضموني , ژرژ پوله
چكيده فارسي :
مقاله حاضر بر آن است تا با بررسي پژوهشهاي مبتني بر رويكردهاي پديدارشناختي در حوزه زبان فارسي، كاستيهاي بنيادين اين دسته از پژوهشها را روشن كند. براي اين منظور، مقالات پژوهشيِ حدود يك دهه اخير كه در نشريات دانشگاهي كشور منتشر شده و مدعيِ كاربستِ روش پديدارشناختي بودهاند، گردآوري شده و شيوه استفاده آنان از روش پديدارشناسي با آنچه سردمداران اين مكتب بهخصوص ادموند هوسرل (1859-1938م) درنظر داشتهاند، مقايسه شده است. مقالات مورد بررسي (هجده مقاله) بهلحاظ نحوه بهكارگيري روش پديدارشناختي، به سه دسته تقسيم ميشوند: 1. مقالاتي كه با استفاده از يكي از رويكردهاي پديدارشناختي همچون رويكرد هوسرلي يا رويكرد نقد مضمونيِ ژرژ پوله، به تفسير و خوانش يك اثر يا تعدادي از آثار ادبي پرداختهاند. 2. مقالاتي كه رويكرد پديدارشناختي را با مضامين شعري يا ديدگاههاي نظريِ يك شاعر قابل مقايسه دانستهاند.
3. مقالاتي كه كاربرد اصطلاح پديدارشناسي در عنوان يا متن آنها كاملاً «تزييني» است و دستاوردهاي مقاله عمدتاً بر اساس بهكارگيري رويكردهاي ديگري حاصل شده است. در پايان نشان داده شده است كه بهدلايلي ازجمله بدفهميِ مبانيِ نظري و روششناختيِ رويكرد پديدارشناختي، بسنده كردن به شباهتهاي ظاهري ميان اصطلاحات خاص اين رويكرد و مضامين موجود در اشعار شاعران و نيز آراي نظريِ آنها، كاربرد نادرست رويكرد پديدارشناختي در خوانش و تفسير آثار ادبي، كاربرد سهلانگارانه اصطلاح «پديدارشناسي» در عنوان و متن مقاله، و مهمتر از همه نبودِ درك صحيح از مفهوم «چارچوب نظري پژوهش»، اين دسته از پژوهشها كاستيها و بدفهميهاي بنياديني را بهبار آوردهاند كه دستكم با آنچه بنيانگذاران اين رويكرد در پي دستيابي به آن بودند، همچنان فاصله بسيار زيادي دارد.
چكيده لاتين :
This article attempts to show the fundamental shortcomings of phenomenology-based researches in persian literary articles. The phenomenology- based research articles in the last decade has been collected and their definition of phenomenology has been compared to that of the founders of phenomenology, specially Edmund Husserl. These articles are divided in to three groups: 1- Those which attempt to "interpret" a literary work according to phenomenological approach 2- Those which compared phenomenological concepts with some poetic themes and viewpoints of some poets (specially Sohrab Sepehri and Nima Yushij) 3- Those which used "Phenomenology" as a completely useless concept, which has no crucial role in the whole research. The article concludes that these kind of researches are full of misunderstanding, because of 1- mixing the true meaning of phenomenology with poetic inventions,2- the misuse of phenomenological approach in reading literary works, and 3- not having an appropriate recognition of what a "Theoretical Framework" should be.