عنوان مقاله :
تأثير و تأثرات متون عرفاني پارسي در مواجهه با ادب عُذري عرب
عنوان به زبان ديگر :
فاقد عنوان و چكيده لاتين
پديد آورندگان :
جلالي، محمدامير دانشگاه علامه طباطبايي - گروه زبان و ادبيات فارسي , اسپرهم، داود دانشگاه علامه طباطبايي - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
ليلي و مجنون , تصرّفات هنري , تأويل , حبّ عذري , عرفان ايراني
چكيده فارسي :
مقالۀ حاضر به نحوۀ حضور سروده هاي شاعران ادب عُذري در برجسته ترين متون عرفاني ايراني تا پايان قرن هفتم هجري مي پردازد. جدول هاي پايانيِ مقاله دربردارندۀ سروده هايي از شاعران عذري است كه نگارندگان آنها را در متون عرفاني يافته و در بيشينۀ موارد براي نخستين بار نام سرايندگان آنها را تعيين كرده، و گاهي نيز به تصحيح آنها پرداخته اند. نگارندگان برآنند كه ايرانيان در حفظ، حيات و حركت ادب عذري، سهمي بيش از خود اعراب داشته اند: اشعار پراكندۀ شعراي عذري در الأغانيِ ابوالفرج اصفهاني گردآوري و حفظ شد؛ موضوعات آن در الزُّهرۀ ابنداوودِ اصفهاني، تئوريزه شد؛ اشعار آن به دست ابونصرسَرّاج طوسي و مُستَملي بُخاري به متون مدرسي صوفيه راه يافت؛ در صافي ذهن و ضمير عرفاي خراسان همچون ابوسعيد و شبلي (كه اصالتي خراساني داشت) به لطيف ترين معاني عارفانه «تأويل» شد؛ روايات پراكندۀ آن به دست نظامي نظم يافت؛ به دست عرفايي همچون احمد غزّالي، عطار و مولانا «تمثيل»هاي فراواني از آن ساخته و شخصيت هاي آن به «نماد» تبديل شد؛ و در نهايت، مضامينِ آن در غزلِ شعرايي بزرگ همچون سعدي به زيباترين شكل كمال يافت. باري، ليلي در نهايت در ذهن عرفاي ايران چنان جايگاهي يافت كه نماد خداوند شد.
مقالۀ حاضر به نحوۀ حضور سروده هاي شاعران ادب عُذري در برجسته ترين متون عرفاني ايراني تا پايان قرن هفتم هجري مي پردازد. جدول هاي پايانيِ مقاله دربردارندۀ سروده هايي از شاعران عذري است كه نگارندگان آنها را در متون عرفاني يافته و در بيشينۀ موارد براي نخستين بار نام سرايندگان آنها را تعيين كرده، و گاهي نيز به تصحيح آنها پرداخته اند. نگارندگان برآنند كه ايرانيان در حفظ، حيات و حركت ادب عذري، سهمي بيش از خود اعراب داشته اند: اشعار پراكندۀ شعراي عذري در الأغانيِ ابوالفرج اصفهاني گردآوري و حفظ شد؛ موضوعات آن در الزُّهرۀ ابنداوودِ اصفهاني، تئوريزه شد؛ اشعار آن به دست ابونصرسَرّاج طوسي و مُستَملي بُخاري به متون مدرسي صوفيه راه يافت؛ در صافي ذهن و ضمير عرفاي خراسان همچون ابوسعيد و شبلي (كه اصالتي خراساني داشت) به لطيف ترين معاني عارفانه «تأويل» شد؛ روايات پراكندۀ آن به دست نظامي نظم يافت؛ به دست عرفايي همچون احمد غزّالي، عطار و مولانا «تمثيل»هاي فراواني از آن ساخته و شخصيت هاي آن به «نماد» تبديل شد؛ و در نهايت، مضامينِ آن در غزلِ شعرايي بزرگ همچون سعدي به زيباترين شكل كمال يافت. باري، ليلي در نهايت در ذهن عرفاي ايران چنان جايگاهي يافت كه نماد خداوند شد.
عنوان نشريه :
كهن نامه ادب پارسي
عنوان نشريه :
كهن نامه ادب پارسي