اثربرنامه توانبخشي شناختي پريا بر بهبود توانايي بازشناسي حالات هيجاني در كودكان مبتلا به اختلال اتيسم با عملكرد بالا

THE EFFECT OF PARIA COGNITIVE REHABILITATION PROGRAM ON RECOGNITION OF BASIC EMOTIONS IN CHILDREN WITH HIGH FUNCTIONING AUTISM DISORDER

پيش زمينه و هدف اختلال طيف اتيسم يك اختلال عصب- تحولي است كه الگويي از اختلالات اجتماعي و رفتارها و علايق تكراري/ محدود را نشان مي دهد. هدف اين مطالعه، بررسي توان بخشي شناختي مبتني بر تقليد معكوس در تشخيص هيجانات پايه در كودكان مبتلا به اختلال اتيسم با عملكرد بالا مي باشد. موارد و روش كار اين مطالعه از نوع شبه آزمايشي با طرح تك آزمودني بود و جامعه موردمطالعه آن شامل تمامي كودكان مبتلا به اختلال اتيسم با عملكرد بالا در سال 93-1392 بودند كه براي دريافت خدمات تخصصي به مراكز مستقر در شهر تهران مراجعه كردند. با استفاده از نمونه گيري هدفمند، 3 كودك 5 تا 7 سال انتخاب شدند. ارزيابي ها در 5 مرحله، دو هفته پيش از شروع درمان، يك روز قبل از شروع درمان، بعد از پنج جلسه درمان، بعد از دوازده جلسه درمان، يك روز بعد از پايان درمان و درنهايت مرحله ي پيگيري (چهار هفته بعد از پايان درمان) انجام شد. ابزار مورداستفاده آزمون بازشناسي هيجان اكمن و آزمون بازشناسي هيجان نيم استيم بود. جهت تحليل داده ها از روش تحليل بصري و اندازه اثر استفاده شد. يافته ها نتايج حاصل از تفسير نمودارها نشان مي دهد كه عملكرد شركت كنندگان در آزمون بازشناسي هيجان اكمن و آزمون بازشناسي هيجان نيم استيم به نحو چشمگيري بهبود يافته است. همچنين اندازه اثر نشان داد كه اين برنامه آموزشي بر ارتقاء بازشناسي حالات هيجاني موثر بوده است. بحث و نتيجه گيري اين مطالعه نشان داد كه استفاده از آموزش مبتني بر تقليد معكوس در ترميم بازشناسي هيجان در كودكان مبتلا به اتيسم با عملكرد بالا حمايت مي كند و پس از انجام مداخله، مهارت هاي بازشناسي هيجان به نحو بارزي در اين كودكان بهبود يافته است.

Background & Aims: Autism spectrum disorder is neurodevelopmental disorder characterized by social-communication difficulties and stereotyped behaviors. The present study evaluates the effects of cognitive rehabilitation based on inverse imitation on recognition of basic emotion in children with high functioning autism disorder. Materials Method: The method was quasi-experimental and single-subject design and three children with high-functioning autism participated with an intact sampling method, and received 12 sessions of cognitive rehabilitation on imitation. In two sessions a week and 1 hour per session, the children received the interventions based on inverse imitation instruction. The assessments were done in 5 phases, 2 weeks before starting the treatment, one day before starting the treatment, after 5 sessions of treatment, after 12 sessions of treatment, one day after the end of treatment and finally the follow up phase (4 weeks after the end of treatment). NimStim of emotion recognition test and Ekman emotion recognition test were used research tools. Data analysis performed by visual analysis chart and effect size was computed subsequently. Results: The results showed the subjects’ performance in Ekman and NimStim of emotion recognition test. As well, the effect of the training program was effective in emotion recognition. Conclusions: This study supports efficacy of training based on imitation in improving the emotional states of recognition skills in children with high- functioning autism.