عنوان مقاله :
مقايسه دو روش ميلهگذاري داخل كانال و پليت در درمان شكستگيهاي بسته بدون خردشدگي تنه تيبيا با فيبولاي سالم
عنوان به زبان ديگر :
Comparison between Two Methods of Intramedullary Nailing and Plating in the Treatment of Closed Noncomminuted Diaphyseal Tibia Fracture with Intact Fibula
پديد آورندگان :
حشمتي، افشين دانشگاه علوم پزشكي كرمان , صادقي فر، اميررضا دانشگاه علوم پزشكي كرمان , سعيد، عليرضا دانشگاه علوم پزشكي كرمان , آيت اللهي موسوي، عاليا دانشگاه علوم پزشكي كرمان , استوار، محسن دانشگاه علوم پزشكي كرمان , عرب نژاد، فاطمه دانشگاه علوم پزشكي كرمان
كليدواژه :
پليت استخواني , ميله داخل كانالي , شكستگي تيبيا , ديافيز , شكستگي استخوان
چكيده فارسي :
پيشزمينه: هدف از انجام اين مطالعه، مقايسه دو روش پليت گذاري و ميله گذاري داخل كاناليدر درمان شكستگي ها بسته بدون خردشدگي تيبيا بافيبولاي سالم بود. مواد و روشها: در يك مطالعه كارآزمايي باليني، از تعداد 1470 شكستگي تنه ساق كه طي دو سال به مركز درماني كرمان مراجعه نمودند، 114 مورد با شكستگي ايزوله تيبيا وارد بررسي شدند كه به دو گروه پليت و ميله داخل كانالي تقسيم و تحت عمل جراحي قرار گرفتند. 69 بيمار براي حداقل يك سال پيگيري شدند. يافتهها: يك مورد جوش نخوردگي و يك مورد عفونت سطحي در بيماران گروه ميله داخل كانالي اتفاق افتاد. يكي از بيماران گروه ميله داخل كانالي دچار عفونت عمقي در محل پيچها شد (p>=0/05). بيماران هر دو گروه طي حدود 4 ماه به جوشخوردگي كامل رسيدند، ولي گروه ميله داخل كانالي به دفعات بيشتري براي رسيدن به جوشخوردگي تحت عمل قرار گرفتند (4 مورد ديناميزاسيون، 12/1% گروه ميله داخل كانالي) (p>=0/05). از نظر نياز به خارج كردن وسيله، بين دو گروه تفاوت آماري معنيدار نبود (p>=0/05). از نظر شكايت از اندام و تعداد افراد با درد زانو، بين دو گروه تفاوت آماري معنيدار وجود داشت (p<0/001). نتيجه گيري: به نظر مي رسد هر دو روش مورد مطالعه براي شكستگي ها بسته تيبياي ايزوله بدون خردشدگي مناسب هستند ولي در بيماراني كه از ميله داخل كانالي استفاده مي شود، احتمالا نياز به اعمال جراحي بعدي براي حصول جوش خوردگي بيشتر است و احتمالا شكايت بعدي از اندام بيشتر خواهد بود.
چكيده لاتين :
Background: The aim of the present study was to compare two methods of plating and intramedullary nailing in
treatmant of closed noncomminuted tibia fractures with intact fibulae.
Methods: Utimately 69 patients were followed for at least one year. The patients were randomly devided into two
groups of plating and intramedullary nailing and operated on.
Results: One case of nonunion and one case of superficial infection occurred in the intramedullary group. One of the
patients in the intramedullary group developed late deep infection in the screws location (in both cases p>.05). In both of
the groups the tibia fractures reached union in about 4 months, though the intramedulary group had underwent more
operations for union achievement (dynamization in 4, 12.1%, p≥.05). The need for implant removal was not statistically
significant in the two groups (p≥.05). Of the other variables, the diffence between the two groups was statistically
significant only with regard to their complaints of the limb and the number of individuals with knee pain (p<.001).
Conclusions: It seems that both methods are suitable for closed noncomminuted isolated tibia fractures, but the
patients with intramedullary nails, probably will need more operations to achieve union and probably will have more
complaint of limb pain.
عنوان نشريه :
جراحي استخوان و مفاصل ايران
عنوان نشريه :
جراحي استخوان و مفاصل ايران