چكيده فارسي :
مثنوي مولوي با وجود شباهت هاي معنايي و فكري با مثنوي هاي تعليمي پيش از خود و حتي با وجود برتري نسبي آثاري چون حديقه سنايي و مثنوي هاي عطار از ديدگاه زبان ادبي و ظرافت هاي هنري، بيش از آنها مورد استقبال خوانندگان و مخاطبان خاص و عام قرار گرفته و شهرت بيشتر يافته است. نظر نگارنده بر آن است كه يكي از عوامل اصلي بقا و تداوم شهرت روزافزون مثنوي به سبب خروج از عادت،عادت گريزي مثنوي، به خصوص در نظم پريشان صورت و اصرار بر بيان جزئيات وقايع و توصيف رواني و رفتاري شخصيت هاي داستاني است كه مقاومت اوليه و طبيعي در برابر اين عادت گريزي ها و در نتيجه كار مثنوي را از طرف معاصران وي برمي انگيزد. هدف نگارنده در اين مقاله بر آن است تا ابعاد گوناگون مسئله را بررسي و تبيين كند.