بررسي و تحليل نقش سنايي و آثار او در انديشه‌هاي شمس تبريزي در مقالات

مولانا يكي از درخشان‌ترين چهره‌هايي‌ست كه همه‌ي پژوهش‌گران عرفان ايراني، به اثرپذيري او از سنايي، اشاره كرده‌اند. با توجه به اين كه هيچ شخصيتي، به اندازه‌ي شمس تبريزي در زندگي روحي و رواني مولانا نقش نداشته، روشن‌شدن پيوندهاي معنوي ميان شمس و سنايي، به مطالعات شمس‌شناسي و مولاناشناسي، ياري مي‌رساند. پرسش اصلي نويسنده در اين گفتار، اين است كه حكيم سنايي چه اثري بر انديشه‌هاي شمس داشته و نظر شمس در باره‌ي او چه بوده است؟ ما در اين مقاله، در سه بخش، به رابطه‌ي شمس و سنايي پرداخته‌ايم. يكي آن‌جا كه شمس به طور مستقيم از سنايي ياد كرده است؛ ديگر آن‌جا كه شمس از سنايي نامي نبرده؛ اما به شعر و گفتار او استناد جسته و سوم، بررسي برخي از اختلاف‌نظرهاي آن دو تن است به گونه‌اي كه نه نامي از سنايي در ميان است و نه سروده يا نقل قولي از او. روش تحقيق در اين پژوهش مبتني بر تحليل محتوا و داده‌هايي‌ست كه در آثار مربوط به سنايي، شمس و ديگر آثار، وجود دارد.