عنوان مقاله :
بررسي تأثير آموزش خودمديريتي بركيفيت زندگي بيماران ديابتي نوع دو
پديد آورندگان :
غياثونديان، شهرزاد دانشگاه علوم پزشكي تهران - دانشكده پرستاري و مامايي - گروه پرستاري داخلي جراحي , ابراهيمي، حسين دانشگاه علوم پزشكي تهران - دانشكده پرستاري و مامايي - گروه پرستاري داخلي جراحي , سليمي، اصغر دانشگاه علوم پزشكي شاهرود - دانشكده پرستاري و مامايي - بيمارستان امام حسين
كليدواژه :
ديابت نوع دو , آموزش خودمديريتي , كيفيت زندگي
چكيده فارسي :
آموزش در ديابت يك مسأله بنيادي و مهم در دستيابي به كيفيت زندگي مطلوب است. يكي از مؤثرترين عوامل در كيفيت آموزش، انتخاب آموزشهاي مناسب است. اين مطالعه با هدف تعيين تأثير آموزش خودمديريتي بر كيفيت زندگي بيماران ديابتي نوع دو انجام شد.
مواد و روشها: اين مطالعه، يك كارآزمايي باليني بود كه بر روي 98 بيمار ديابتي نوع دو انجام شد كه از طريق تخصيص تصادفي در دو گروه كنترل و مداخله قرار گرفتند. ابزار جمعآوري اطلاعات شامل پرسشنامه كلينيكي خلاصه شده كيفيت زندگي بيماران ديابتي (DQOL-BCI) به زبان فارسي، پرسشنامه دموگرافيك و مشخصات بيماري بود. قبل از شروع مداخله، پرسشنامهها توسط بيماران تكميل شد و سپس مداخله بهصورت آموزش خودمديريتي براي گروه مداخله به اجرا در آمد و بعد از دو ماه مجدداً پرسشنامه كيفيت زندگي تكميل شد. براي تجزيه و تحليل دادهها از نرمافزار آماري SPSS و آزمونهاي آماري مجذور كاي، آزمون دقيق فيشر، تي زوجي و مستقل و سطح معنيداري 05/0 استفاده شد.
نتايج: دو گروه از نظر متغيرهاي دموگرافيك با يكديگر همگن بودند. ميانگين نمره كيفيت زندگي قبل از مداخله بين دو گروه تفاوت معنيدار نداشت (82/0=P) اما بعد از مداخله، ميانگين نمره كيفيت زندگي بين دو گروه تفاوت معنيدار پيدا كرد (002/0=P).
نتيجهگيري: نتايج مطالعه حاكي از بهبود كيفيت زندگي بهدنبال آموزش خودمديريتي بود. باتوجه به نقش مهم آموزش در مديريت و كنترل بيماريهاي مزمن از جمله بيماري ديابت، استفاده از اين نوع آموزش جهت دستيابي به كيفيت زندگي مطلوب توصيه ميشود.
چكيده لاتين :
Education is a fundamental and important issue to achieve optimal quality of life in diabetes. One of the
most effective factors in the quality of education is the choice of appropriate methods of educational. This study with
purpose assessing the effect of self- management education on quality of life of patients with diabetes mellitus type 2 was
carried out.
Methods: This study was a clinical trial on 98 patients with type 2 diabetes that conducted through Random allocation
assigned to two intervention and control groups. Data collection tool contain diabetes quality of life brief clinical inventory
(DQOL-BCI) in Farsi, demographic and patient information questionnaire. Before intervention, questionnaires were
completed by patients and then self-management educational intervention for the intervention group was implemented and
quality of life questionnaire was completed after two months. To analyze the data, SPSS statistical software version 21 and
chi-square test, Fisher exact test, independent t-test and significance level (P<0.05) was used.
Results: No significant differences in demographic factors between the two groups before the intervention. Quality of life
score before intervention was not significantly different between the two groups (P=0.82). But after the intervention quality
of life score was significantly different between the two groups (P=0.002).
Conclusion: The results suggest improved quality of life after the self-management education. According to important role
of education in the management and control of chronic diseases such as diabetes, use of this type of training to achieve the
desired quality of life is recommended.
عنوان نشريه :
دانش و تندرستي
عنوان نشريه :
دانش و تندرستي