اثر يك دوره تمرينات هوازي با شدت متوسط بر فعاليت آمينوترانسفرازهاي كبدي در زنان چاق بزرگسال كم تحرك

چاقي به‌عنوان عامل خطر كبد چرب و سندرم متابوليك شناخته شده است. اين مطالعه با هدف تعيين اثر يك دوره تمرينات هوازي بر فعاليت آمينوترانسفرازهاي كبدي (AST, ALT) و آلكالين فسفاتاز (ALP) در زنان چاق بزرگسال انجام گرفت. مواد و روش‌ها: در اين مطالعه نيمه تجربي، 28 زن بزرگسال چاق كم تحرك (36≥BMI≥30) به شيوه تصادفي به دو گروه ورزش (14=n) و كنترل (14=n) تقسيم شدند. گروه ورزش در يك دوره تمرينات هوازي به مدت 12 هفته به تعداد 3 جلسه در هفته در دامنه شدت 60 تا 75 درصد ضربان قلب بيشينه شركت نمودند. فعاليت AST، ALT و ALP همچنين شاخص‌هاي آنتروپومتريكي در شرايط قبل و پس از مداخله تمريني اندازه‌گيري و توسط آزمون‌هاي آماري تي مستقل و همبسته با يكديگر مقايسه شدند. سطح معني‌داري 05/0 در نظر گرفته شد. نتايج: در شرايط پايه، تفاوت معني‌داري در فعاليت آنزيم‌هاي كبدي و شاخص‌هاي آنتروپومتريكي بين دو گروه مشاهده نشد (05/0≤P). در مقايسه با پيش آزمون، عليرغم عدم‌تغيير فعاليت ALP (114/0=P)، كاهش معني‌داري در فعاليت AST (023/0≥P) و ALT (011/0≥P) به‌واسطه تمرين هوازي در گروه ورزش مشاهده شد. تمرينات هوازي به كاهش معني‌دار شاخص‌هاي آنتروپومتريكي در گروه ورزش منجر شد (05/0≥P). در گروه كنترل، هيچ تغييري در متغيرها بين دو شرايط پيش و پس آزمون مشاهده نشد (05/0≤P). نتيجه‌گيري: تمرين هوازي منظم با اثرات درماني ايمن و مؤثر روي فعاليت آنزيم‌هاي كبدي در زنان چاق همراه است. اين فوايد را مي‌توان به كاهش توده چربي به‌ويژه چربي شكمي در پاسخ مداخله تمريني در افراد چاق نسبت داد.

Obesity is an established risk factor for fatty liver and metabolic syndrome. The aim of the study was to investigate the effect of aerobic training on liver aminotranspherase activity (AST, ALP) and alkaline phosphatase (ALP) in adult obese women. Methods: In this semi-experimental study, twenty eight sedentary adult obese females (36≤BMI≤36) were randomly divided into exercise (n=14) and control (n=14) groups. Exercise subjects were participated in 12-weeks aerobic training program, 3 times per week at 60-75% of HRmax. Pre and post training AST, ALT and ALP activity as well anthropometrical indexes were measured at 2 groups and compared with independent-paired T test. A significant level of 0.05 was considered. Results: At baseline, no significant differences were observed between groups in liver enzymes activity and anthropometrical indexes (P>0.05). Compared to pre training, despite no change in ALP activity (P≥0.114), a significant decrease were observed in activity of AST (P=0.023) and ALT (P=0.011) by aerobic program in exercise group. Aerobic training resulted in significant decrease in anthropometrical indexes of exercise subjects (P≤0.05). There were no changes in these variables between pre and post training in the control group (P≥0.05). Conclusion: The supervised aerobic training provides an effective and safe treatment on liver enzymes activity in obese women. These benefits could be attributed to decreased fatty tissue especially abdominal fat by training intervention in obese subjects.