تاثير بازي هاي رايانه اي شناخت محور بر كنش هاي اجرايي كودكان پيش دبستاني مبتلا به ناتواني هاي يادگيري عصب روان شناختي

The Impact of Cognitive-Based Video Games on Executive Functions in Preschool Children with Neuropsychological Learning Disabilities

زمينه و هدف: طي چندين دهه، بازي روشي بوده كه روان­ شناسان و پژوهشگران متعددي از آن براي درمان طيف وسيعي از اختلال­ ها و مشكلات بهره جسته ­اند و اثربخشي آن را تأييد كرده­ اند. پژوهش حاضر با هدف بررسي تاثير بازي­ هاي رايانه­ اي شناخت­ محور بر كنش هاي اجرايي كودكان پيش­ دبستاني با اختلال يادگيري عصب­ روان­ شناختي شهر اصفهان انجام شد. روش: طرح پژوهش آزمايشي از نوع پيش ­آزمون- پس ­آزمون با گروه كنترل بود. جامعه مورد پژوهش تمام كودكان پيش ­دبستاني شهر اصفهان در سال تحصيلي 94-1393 بود كه با استفاده از روش نمونه­­ گيري تصادفي خوشه ­اي چندمرحله­ اي و با توجه به ملاك­ هاي ورود به پژوهش تعداد 20 كودك داراي اختلال يادگيري عصب ­روان ­شناختي، انتخاب و به صورت تصادفي در دو گروه آزمايش (10 نفر) و كنترل (10 نفر) جايدهي شده ­اند. برنامه مداخله به مدت سه ماه و هر هفته 2 جلسه (45 دقيقه­ اي) بر روي گروه آزمايش انجام شد. براي جمع­ آوري داده ­ها در اين پژوهش از پرسشنامه جمعيت­ شناختي، فهرست بررسي سلامت جسماني و ويژگي­ هاي زيست­ شناختي كودكان، ماتريس­ هاي پيش رونده ريون رنگي كودكان، و پرسشنامه ارزيابي ناتوانايي­ هاي يادگيري عصب­ روان­ شناختي كانرز استفاده شد. يافته ­ها: نتايج آزمون تحليل كوواريانس نشان داد بازي­ هاي رايانه ­اي شناخت­ محور بر بهبود كنش اجرايي در مؤلفه­ هاي حل مسئله/ برنامه­ ريزي، سازماندهي رفتاري/ هيجاني كودكان پيش ­دبستاني داراي اختلال يادگيري عصب روان­ شناختي مؤثر است. نتيجه ­گيري: بنابراين استفاده از بازي­ هاي رايانه ­اي شناخت­ محور در درمان ناتواني­ هاي يادگيري ضروري است. تلويحات ضمني نتايج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفت.

Background and purpose: In recent decades, many psychologists and researchers have used play as a method of treatment for a wide range of disorders and problems, and have proven its efficacy. Current research aimed to investigate the impact of cognitive-based video games on executive functions in preschool children with neuropsychological learning disabilities in Isfahan. Method: Present research was an experimental study with pretest-posttest control group design. Study population consisted of all the preschoolers who were studying in Isfahan kindergartens in 1393-94 academic year. Sample consisted of 20 children with neuropsychological learning disabilities that were selected using random cluster sampling method and randomly assigned to experimental (N= 10) or Control (N= 10) groups. Experimental group received an intervention program for 3 month (2 45-minut sessions per week). Data were collected using demographic questionnaire, children assessment checklist for physical health and biological characteristics, Raven’s colored progressive matrices for children, and Conner’s neuropsychological learning disabilities assessment questionnaire. Data were analyzed using multivariate analysis of variance. Results: Results showed that cognitive-based video games could significantly problem-solving skills/planning and emotional/behavioral regulation skills in children with neuropsychological learning disabilities. Conclusion: According to our findings, it is essential to administer cognitive-based video games in the treatment of learning disability. Implications will discuss further.