رابطه ساختار سازماني و يادگيري سازماني

Investigating the Relationship Between Organizational Structure and Organizational Learning

مقدمه: به دليل نياز سازمان‌ها به سازگاري با تغيير‌ محيط‌، پنداره يادگيري سازماني به طور روز افزوني آوازه پيدا كرده‌است. همان طور كه يادگيري براي رشد افراد اساسي است براي سازمان‌ها نيز اهميت دارد. از آن جا كه به دانش سازماني به عنوان يك دارايي استراتژيك در سازمان نگريسته مي‌شود‌، يادگيري سازماني به عنوان يكي از منابع حياتي براي بدست آوردن برتري رقابتي در مديريت استراتژيك در ميان گذاشته شده‌است. از سويي ديگر، شرايط سازماني نيز مي‌تواند زمينه‌هايي را فراهم سازد كه در آن شرايط به كمك يادگيري سازماني و نوآوري دانش بتوان خدمات جديد و بهتري ارائه كرد كه ساختار سازماني يكي از مهم‌ترين آنها به شمار مي‌آيد.‌ هدف: بررسي رابطه‌ي‌‌ ساختار و يادگيري سازماني در دانشگاه علوم پزشكي گيلان‌‌.‌ مواد و روش‌ها: اين پژوهش توصيفي و از نوع همبستگي بود و متغير‌ها به هيچ وجه كنترل و دستكاري نشده و محيط اجراي پژوهش طبيعي بود. براي گرد‌آوري اطلاعات براي آزمون فرضيه‌ها از پرسش‌نامه استفاده شد. براي آزمون پايايي پرسش‌نامه‌هاي نامبرده، از روش آلفاي كرونباخ استفاده شد‌. جامعه‌ي آماري اين پژوهش، همه كاركنان دانشگاه علوم پزشكي گيلان (پرستاران، كارمندان، پزشكان و ...) بودند و حجم نمونه با روش آماري جامعه محدود تعيين شد. نمونه‌ي لازم 385 نفر محاسبه شد. براي واكاوي داده‌ها از فنون آمار توصيفي (تنظيم جداول توصيفي، ميانگين و انحراف معيار) و استنباطي (آزمون نرمال بودن داده‌ها، تحليل همبستگي و رگرسيون و معادله‌هاي ساختاري) استفاده شد. نتايج: در پايان فرضيه‌هاي پژوهش با ‌‌داده‌هاي گرد‌آوري شده‌‌ آزمون شدند كه نشان داده بين ساختار و يادگيري سازماني در دانشگاه علوم پزشكي گيلان رابطه معني‌دار‌ وجود دارد. شدت رابطه بين ساختار سازماني و يادگيري سازماني،‌ 67درصد، كاهش رسميت و يادگيري سازماني،‌ 63درصد، كاهش تمركز و يادگيري سازماني ،61درصد و كاهش پيچيدگي از نظر عمودي و يادگيري سازماني، 62درصد بود. ضرايب بتا نشان داد كه 24درصد‌‌ تغيير‌ يادگيري سازماني از راه پيچيدگي، 43درصد‌ از راه رسميت و 13درصد‌ از راه تمركز پيش‌بيني مي‌شود و مانده تغيير‌ ناشي از عواملي به غير از ساختار سازماني است. نتيجه‌گيري: توجه دانشگاه علوم پزشكي گيلان به مواردي هم چون همكاري كاركنان در تصميم‌گيري، واگذاري اختيار به مديران، بازبيني فعاليت‌هاي گذشته و تسهيل يادگيري مي‌تواند سبب رضايت‌مندي بيشتر كاركنان از ساختار سازمان و ميزان يادگيري سازماني باشد.‌

Introduction: The concept of organizational learning has become increasingly popular because of organizational need for adaptation to environmental changes. As learning is essential for the people’s growth it is also important for organizations. Since the organizational knowledge is a strategic asset in an organization, organizational learning has been proposed as a vital source of competitive advantage in strategic management.In addition, the organizational conditions can provide some situations in which organizational learning and knowledge creation can lead to new and better services. Organizational structure iso ne of the most important factors. Objective: The purpose of this research is to investigate the relationship between organizational structure and organizational learning in Guilan University of Medical Sciences. Materials and Methods: This research is descriptive and co-relational. The variables are by no means controlled and manipulated and the research environment for conducting is natural. Questionnaires were used to collect information for testing hypotheses. To test the reliability of the questionnaires, Cronbach's alpha method was used. The statistical population of this research was all the employees of Guilan University of Medical Sciences (nurses, staff, doctors, etc.). Sample size was determined by using the limited statistical methods (Cochran sample size formula). The samples consisted of 385people. To analyze the data, descriptive statistics (descriptive statistics, mean and standard deviation) and inferential statistics (data normalization, correlation analysis and regression analysis, structural equations) were used. Results: Finally, the research hypotheses were tested using the collected data. It was found that there is a significant relationship between organizational structure and organizational learning in Guilan University of Medical Sciences. The intensity of the relationship between organizational structure and organizational learning was 67%, reduction of formalization and organizational learning 63%, reduction of organizational centralization and organizational learning 61%, and reduction of complexity from a vertical point of view and organizational learning 62%. Beta coefficients show that 24 percent of organizational learning changes are through complexity, 43 percent through formalization, and 13 percent are predicted through centralization, and the rest are due to factors other than organizational structure. Conclusion: It is suggested that attention of Guilan University of Medical Sciences to issues such as employee participation in decision making, delegation of authority to managers, reviewing past activities and facilitating learning can lead to more employees’ satisfaction with organizational structure and organizational learning.