شماره ركورد :
1021333
عنوان مقاله :
تعارض هاي زناشويي؛ نقش سبك هاي دفاعي و طرحواره هاي هيجاني
عنوان به زبان ديگر :
Marital Conflicts؛ The Role Of Defense Styles an‎d Emotional Schemas
پديد آورندگان :
پيرساقي، فهيمه دانشگاه خوارزمي - گروه مشاوره , نظري، علي محمد دانشگاه خوارزمي - گروه مشاوره , نعيمي، قادر دانشگاه خوارزمي - گروه مشاوره , شفائي، محمد آموزش و پرورش ناحيه ۱ اردبيل
تعداد صفحه :
11
از صفحه :
59
تا صفحه :
69
كليدواژه :
تعارض هاي زناشويي , سبك هاي دفاعي , طرحواره هاي هيجاني
چكيده فارسي :
يكي از مشكلات شايع در روابط زوجين، تعارض هاي زناشويي است كه به دليل اثرات مخرب آن مورد توجه مشاوران و درمانگران خانواده واقع شده است. اين پژوهش با هدف بررسي نقش سبك هاي دفاعي و طرحواره هاي هيجاني در تعارض هاي زناشويي انجام شد. روش ها پژوهش حاضر از نوع همبستگي بود. جامعه ي آماري شامل والدين كودكاني بود كه در سال 93-92 در مهد كودك هاي شهرستان اردبيل نگهداري مي شدند. تعداد 240 والد (120 زوج) به روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه هاي تعارض هاي زناشويي (ثنايي و براتي، 1375)، سبك هاي دفاعي (اندروز، شاين، و بون، 1993) و طرحواره هاي هيجاني (ليهي، 2002) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش ضريب همبستگي پيرسون و رگرسيون گام به گام تحليل شد. يافته ها نتايج نشان داد كه رابطه ي متغيرهاي تعارض هاي زناشويي و سبك هاي دفاعي رشد يافته و رشد نيافته و طرحواره هاي هيجاني از نظر آماري معني دار است. از بين متغيرها، تنها متغير سبك دفاعي روان آزرده از نظر آماري معني دار نبود. همچنين، نتايج نشان داد كه سبك دفاعي رشدنيافته بيشترين نقش را در افزايش تعارض هاي زناشويي داشت. نتيجه گيري با توجه به يافته هاي پژوهش، سبك هاي دفاعي و طرحواره هاي هيجاني با تعارض هاي زناشويي رابطه داشته و به طور معناداري آن را پيش بيني مي كنند. بنابراين، براي كاهش تعارض هاي زناشويي بر ضرورت بررسي سبك هاي دفاعي و طرحواره هاي هيجاني ناكارآمد و ارائه ي راهكارهايي براي بهبود آن ها توصيه مي گردد.
چكيده لاتين :
Marital conflict is one of the common problems in couple relationship that has been the interest of counselors and family therapists since its devastating effects. This study has been done to examine the role of defensive style and emotional schemas in marital conflicts. Methods This study was a correlational one. The population consisted of parents of children kept in kindergarten in the city of Ardabil in the years of 92-93. A total of 240 parents (120 couples) were selected in a random sampling and answered the questionnaires about marital conflict (Sanaei and Barati، 1375)، defensive styles (Andrews، shinee، and Bowen، 1993) and emotional schemas (Leahy، 2002). Data were analyzed using the Pearson correlation coefficient and step to step regression. Results The results showed that the relationship of the marital conflict variables and mature and immature defensive styles and emotional schemas are statistically significant. There was just، neurotic defensive style variables of other variables which was not statistically significant. Also، the results showed that immature defensive style has greatest role in increasing marital conflict. Conclusion According to our findings، there is a relation between defensive style and emotional schema with marital conflict and they predict it significantly. Therefore، it is necessary to examine insufficient defensive style and emotional schema to reduce marital conflict; thus، strategies are recommended to improve it.
سال انتشار :
1394
عنوان نشريه :
روان پرستاري
فايل PDF :
7502002
عنوان نشريه :
روان پرستاري
لينک به اين مدرک :
بازگشت