اثربخشي آموزش تنظيم هيجان بر استرس، اضطراب، افسردگي و تحريك پذيري دانش آموزان مبتلا به اختلال بد تنظيمي خلق مخرب

The Efficacy of Emotion Regulation Training on Stress, Anxiety, Depression and Irritability of the Students With Disruptive Mood Dysregulation Disorder

اختلال بد تنظيمي خلق مخرب، تشخيصي جديد در پنجمين ويرايش راهنماي تشخيصي و آماري اختلالات رواني محسوب مي شود كه با تحريك پذيري مزمن، مداوم و شديد در كودكان و نوجوانان مشخص مي شود. بر اساس گزارش انجمن روانشناسي آمريكا، اين كودكان در معرض خطر ابتلا به افسردگي يك قطبي و يا اختلالات اضطرابي در بزرگسالي هستند. از آنجا كه هيجان در اين اختلال نقش كليدي ايفا مي كند، اين مطالعه با هدف بررسي اثربخشي آموزش تنظيم هيجان بر استرس، اضطراب، افسردگي و تحريك پذيري دانش آموزان مبتلا به اختلال بد تنظيمي خلق مخرب انجام شد. روش كار پژوهش حاضر از نوع آزمايشي با طرح پيش آزمون، پس آزمون به همراه گروه كنترل بود. با استفاده از روش نمونه گيري هدفمند، 30 دانش آموز مقطع راهنمايي شهر شاهرود در سال تحصيلي 96-95 كه با استفاده از مصاحبه تشخيصي به اختلال بد تنظيمي خلق مخرب مبتلا بودند، به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به طور تصادفي در دو گروه آزمايش و كنترل گمارده شدند (هرگروه 15 نفر). آن ها به شاخص واكنش پذيري عاطفي استرينگرز (Stringaris) و مقياس استرس، افسردگي و اضطراب لويندا (Levinda) پاسخ دادند. قبل از اعمال متغيرهاي مستقل ابتدا پيش آزمون هاي مورد نظر از هر دو گروه گرفته و سپس براي گروه اول آموزش تنظيم هيجان گراتز (Gratz) و گاندرسون (Gunderson) در 8 جلسه 90 دقيقه اي انجام گرديد. براي تجزيه و تحليل داده از روش تحليل كواريانس چند متغيري (Mancova) و به كمك نرم افزار SPSS-21 تحليل شدند. يافته ها يافته ها نشان داد كه آموزش تنظيم هيجاني باعث كاهش افسردگي، استرس و اضطراب گروه آزمايش نسبت به گروه كنترل شد. همچنين تحريك پذيري دانش آموزان داراي اختلال نسبت به پيش آزمون و گروه كنترل به طور معني داري پايين آمد. نتيجه گيري با توجه به اين كه آموزش تنظيم هيجان درمان قابل قبولي براي كاهش آشفتگي هيجاني و تحريك پذيري دانش اموزان مبتلا به اختلال بد تنظيمي خلق مخرب است. بنابراين مي توان از اين درمان در اين اختلال جديد بهره برد.

Disruptive mood dysregulation disorder is a new diagnosis in the fifth edition of the Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders (DSM-5) that is characterized by chronic, persistent and severe irritability in children and adolescents. According to the American Psychological Association, these children are at risk of polar depression or anxiety disorders in adulthood. Since emotions play a key role in this disorder, the current research aimed at studying the efficacy of teaching emotion regulation on stress, anxiety, depression and irritability of students with disruptive mood dysregulation disorder. Methods The present research was experimental with a pre-test and post-test design with a control group. Using purposive sampling, 30 junior high school students with disruptive mood dysregulation disorder were selected through a diagnostic interview, and were then randomly assigned to an experimental and a control group (each group consisted of 15 people). They answered the Stringaris emotional reactivity index and Levinda stress, depression and anxiety scale. Before applying independent variables, the pretests were taken from both groups and then the first group took part in eight 90-minute sessions of group therapy based on Gratz and Gunderson's emotion regulation training. Data were analyzed by Multivariate Analysis of Covariance (MONCOVA) method using the SPSS-21 software. Results The Findings revealed that such an education decreases depression, stress, and anxiety of the experimental group. The irritability of the students with disruptive mood decreased considerably compared with the pretest and the control group. Conclusions Finally, it was concluded that the education of emotion regulation is an acceptable treatment for decreasing emotive derangement and irritability of the students with disruptive mood dysregulation disorder. As a result, this treatment could be used in curing this new disorder.