دگرگوني و تداوم در سياست خاورميانه اي روسيه: رانه ها، دستاوردها و چالش ها

Change and Continuity in the Russian Mideast Policy: Motivations, Achievements and Challenges

پايداري مجموعه اي از عوامل در سال هاي بعد از فروپاشي، زمينه ي شكل گيري اصول بنيادين و چارچوب رفتاري روسيه در خاورميانه شد. با توجه به نقش فزاينده ي روسيه در خاورميانه و فرصت ها و تهديدهاي آن، هدف اين پژوهش مفصل بندي متغيرهاي شكل دهنده به سياست خاورميانه اي روسيه و شناسايي الگوي بنيادين رفتاري روسيه در منطقه است. در اين نوشتار تلاش شده نماي فراگيري از متغيرهاي تداوم بخش يا تحول آفرين در سياست خاورميانه اي روسيه در سه سطح داخلي، منطقه اي و بين المللي ارائه شود؛ بنابراين پرسش بنيادين اين است كه «عوامل و رانه هاي تحول يا تداوم در سياست خاورميانه اي روسيه چيست»؟ فرضيه ي نويسندگان اين است كه تحول و تداوم سياست خاورميانه اي روسيه، برآيند تحول در نگرش حاكم بر كرملين، مسائل سياسي-امنيتي-اقتصادي «خارج نزديك» و چگونگي موازنه سازي ژئوپليتيك روسيه در برابر غرب است. با واكاوي اين رانه ها در سه سطح يادشده، مي توان به اصول پايدار و شكل بندي عمومي رفتار سياست خارجي خاورميانه اي روسيه دست يافت. نتيجه اين كه نوع سياست ورزي روسي در منطقه، دستاوردها و چالش هاي مشخصي را براي اين كشور به ارمغان آورده است. اصول سياست ورزي روس ها الگويي براي اصلاحات سياست خارجي از آرمان گرا به واقع گرا است؛ امري كه ضرورت درك آن را در همسايگي كشور ما نشان مي دهد. پايان بخش اين نوشتار، بررسي دستاوردها و چالش هاي روسيه در پيشبرد اهداف خاورميانه اي آن است. روش پژوهش نويسندگان توصيفي-تبييني-تحليلي است.

There is a complex of factors that has been the source of shaping Russia‘s principles and behavioral patterns in the Middle East. With regards to Russia’s increasing role in this region and its opportunities and threats, this paper seeks to articulate variables and basic elements of Russia’s foreign policy in the Middle East. Their main question is what are the factors and the motivations of Russian Mideast policy? Their proposition is that changes and developments in Russian Mideast policy is making Russian perceptions of political and economic issues in the “Near Abroad” and the way of creating geopolitical balanced equilibrium in its relationship with the West changed. The authors try to examine these motivations in Russian Mideast policy to show the principal rules and general formation of its Mideast policy. The result is that the kind of its policy making has created specific implication for I.R. of Iran. These principles have changed from idealistic to realist ones. The methodology of this research is descriptive- analytical