ارائه الگوي بومي تنبلي سازماني در سازمان‌هاي ايران با رويكرد DANP

Presenting the Indigenous Pattern of Organizational laziness in Iranian Organizations with the Approach of the DANP

يكي از چالش‌هاي سازمان‌ها در شرايط پويا، پيچيده و رقابتي امروز، پديده تنبلي سازماني است. تنبلي و سستي كاركنان در انجام وظايف خود به صورت جمعي، معضلي است كه سازمان‌هاي ايراني بيش از گذشته با آن مواجه هستند. هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوي بومي تنبلي سازماني و اولويت‌بندي مؤثرترين عوامل تنبلي سازماني در ايران است. به اين منظور با مطالعه ادبيات پژوهشي و پس از اعتبارسنجي به روش دلفي فازي از ديدگاه‌هاي نظري 20 تن از خبرگان استفاده و 4 بُعد و 15 مؤلفه شناسايي شدند. انتخاب خبرگان به صورت هدفمند و با روش گلوله برفي انجام شد. در مرحله بعد با استفاده از تركيب فرايند تحليل شبكه‌اي و ديمتل (DANP) و به كمك نرم‌افزار متلب تمامي روابط مستقيم و غيرمستقيم بين ابعاد و مؤلفه‌ها محاسبه شد. سپس الگوي نهايي تنبلي سازماني ارائه و برمبناي ضريب اهميت رتبه‌بندي، ابعاد تعيين شد: عوامل سازماني، عوامل مديريتي، عوامل فردي و عوامل محيطي.

One of the challenges organizations face in today’s dynamic, complex and competitive environment is the phenomenon of organizational laziness. The carelessness and laziness of employees in performing their duties is a problem that the Iranian organization faces more than ever. In the present research, the goal is to provide a native model of organizational laziness and prioritize the most effective causes of organizational laziness in Iranian organizations. Accordingly, 4 dimensions and 15 components were identified following literature review, using the opinions of 20 research experts, and validation of the opinions by Delphi fuzzy method. The selection of experts was done purposefully and with snowball method. In the next step, using the combination of Dematel and network analysis process, (DANP), and using MATLAB software, all direct and indirect relationships between dimensions and components were examined. The final model of organizational laziness was presented and then the ranking of the dimensions were determined based on their importance, as the following: Organizational factors, Management factors, Individual factors, Environmental factors.