بررسي ساختاري چين‌خوردگي‌ها در بخشي از حوضه ايران مركزي

در اين مقاله چين خوردگي هاي بخشي از حوضه ايران مركزي، بر اساس نمونه هاي صحرايي و سطحي و داده هاي لرزه اي (در برخي قسمت ها) مطالعه شده اند و جنبه هاي نمايان تفاوت چين خوردگي در اين محدوده مورد بررسي قرار گرفته است. در اين مطالعه تمركز ويژه بر وجود و عدم وجود نمك به عنوان يك افق جدايشي و وجود گسل هاي عمقي و نقش آنها بوده است. نمك موجود در سازند قرمز تحتاني نقش مؤثري در شكل گيري تاقديس كمركوه داشته است. درحاليكه مقاطع ترسيمي تاقديس نواب در بخشي از همين حوضه به روشني نشان مي دهد كه چين خوردگي اين قسمت از حوضه با مدل چينهاي جدايشي مطابقت ندارد. هر چند الگوي چين ها با تظاهر آنها تفاوت بسياري ندارد، اما وجود افق هاي جدايشي، پيچيدگي هايي را در سبك چين خوردگي ها به وجود آورده است. با وجود آنكه هر دو چين مورد مطالعه، در يك زون ساختاري قرار گرفته اند و چينه هاي سازنده هر دو چين تقريباً يكسان هستند، ولي مكانيسم شكل گيري اين چين ها با هم متفاوت است؛ به گونه اي كه تاقديس نواب يك Forced fold مي باشد و اين در حالي است كه تاقديس كمركوه، سبك يك چين Lift - off را نشان مي دهد.