شماره ركورد :
1025327
عنوان مقاله :
تحليل تطبيقي انقلاب اسلامي ايران با جنبش 14 فوريه بحرين بر اساس نظريه نسل چهارم گلدستون
عنوان به زبان ديگر :
The role of Social Capital in the islamic Revolution of Iran: the case studies of Islamic schools of Jamee Talimat and Refah
پديد آورندگان :
حاتمي، محمد رضا دانشگاه پيام نور - گروه علوم سياسي , بيگي، عليرضا دانشگاه پيام نور - گروه علوم سياسي
تعداد صفحه :
19
از صفحه :
135
تا صفحه :
153
كليدواژه :
گلدستون , نظام بحرين , بحرين , خيزش مردمي , انقلاب اسلامي
چكيده فارسي :
نظريه «نسل چهارم گلدستون» به عنوان يكي از نظريه هاي متاخري كه پيرامون علل رويداد انقلاب ها ارائه گرديده، از سوي برخي پژوهشگران حوزه انقلاب اسلامي مورد ارزيابي قرارگرفته است. در پژوهش پيش رو تلاش شده است تا از رهگذر تحليل تطبيقي انقلاب ايران با جنبش 14 فوريه بحرين به وسيله نظريه نسل چهارم جك گلدستون، شباهت ها و تفاوت هاي اين دو رخداد را مورد ارزيابي قرار داده و اين فرضيه را تبيين ساخت كه تشابهات قابل توجهي ميان جنبش بحرين و انقلاب ايران وجود دارد. اين امر به سبب تاثيرپذيري جنبش هاي مردمي اين كشور از انقلاب اسلامي ايران بوده است، و نه دخالت جمهوري اسلامي ايران در بحرين. سوال پژوهش به صورت مشخص ازاين قرار است كه چه تفاوت ها و شباهت هايي ميان انقلاب اسلامي ايران و جنبش 14 فوريه بحرين وجود دارد؟ يافته هاي اين پژوهش كه به روش مقايسه تطبيقي و گردآوري منابع مبتني بر روش كتابخانه اي و مصاحبه نخبگاني به دست آمده، حاكي از اين است كه جنبش هاي مردمي بحرين به ويژه جنبش 14 فوريه، به سبب تاثيرپذيري از انقلاب هاي معاصر منطقه غرب آسيا به ويژه انقلاب اسلامي ايران، به سبب برخورداري از ماهيت مردمي و روحيه استكبار و استبداد ستيزي مشابهي كه بر آنان حاكم بوده، جهت نيل به پيروزي، در مسيرهاي يكساني گام نهاده اند كه موجب شباهت هاي ميان آنان شده است. نظام بحرين جهت نفي تشابهات جنبش 14 فوريه و انقلاب اسلامي ايران، درصدد نفي تاثيرپذيري جنبش هاي بحرين از انقلاب ايران برآمده و علل آن را دخالت ميداني ايران در بحرين مي داند، درحالي كه يافته هاي اين پژوهش صحت ادعاي مذكور نگارندگان را اثبات مي كند.
چكيده لاتين :
In the islamic Revolution in Iran، we can refer to the functions of various individuals، leaders، groups، and factions، each of which played a very determining role in creating this magnificent 20th-century phenomenon. Nevertheless، the presence of the people and the role of trends that mobilize the masses are vitally important in this regard. In other word، we can، according to social capital theories، highlight the role played by mobilizing networks. In the present article we intend to make assessment of the role played by one of these networks، i.e. the network of Islamic schools. We are actually trying to elaborate on "cooperation norms" as one of the components of social capital. In other words، we are raising this question: what was the mobilizing function of "cooperation norms" prevalent in the network of Islamic schools in revolutionizing the Iranian people during the Pahlavi period? Based on the social capital theory، we can hypothesize that norms established in the network of Islamic schools developed the context for political mobilization against the ruling system (Pahlavi regime) through creating political confidence. The present research deals with two case studies of Islamic schools of Jame'e Ta'limat and Refah. the present article has been deduced from Ph.D. dissertation and its research methodology is descriptive-analytic methodology. Its data include interviews with some teachers and students of such schools and also analyses and assessments of some 6000 historical documents (from different document centers).
سال انتشار :
1397
عنوان نشريه :
پژوهشنامه انقلاب اسلامي - دانشگاه بوعلي سينا
فايل PDF :
7514642
عنوان نشريه :
پژوهشنامه انقلاب اسلامي - دانشگاه بوعلي سينا
لينک به اين مدرک :
بازگشت