عنوان مقاله :
تاثير عوامل محيطي و خاكساز بر تنوع خاك هاي مناطق كرمان و لاله زار
پديد آورندگان :
جعفري ، اعظم - - , جعفري ، اعظم - - , كشتكار ، سميرا دانشگاه شهيدباهنر كرمان , كشتكار ، سميرا دانشگاه شهيدباهنر كرمان , فرپور ، محمد هادي دانشگاه شهيد باهنر كرمان , فرپور ، محمد هادي دانشگاه شهيد باهنر كرمان
كليدواژه :
لندفرم , شاخصهاي تنوع , عوامل دروني , عوامل محيطي
چكيده فارسي :
سابقه و هدف: مطالعه تنوع خاك منجر به افزايش آگاهي از شرايط و عوامل ايجادكننده تنوع در منطقه ميگردد. در تكامل خاك، فرآيند توسعه خاك طي مسيرهاي خاكسازي پيشرونده، مسيرهاي خاكسازي كاهنده و عوامل، فرآيندها و شرايط برونزا و درونزا پيش ميرود و درنتيجه خاكهاي متنوع ايجاد ميشود. تاثير و شدت عوامل بيروني (محيطي) و دروني (فرآيندهاي خاكسازي) بر تنوع خاك در محيطهاي مختلف، متفاوت است. اين مطالعه سعي دارد كارايي شاخصهاي تنوع در بيان تنوع خاك در محيطهاي با عوامل بيروني و دروني متفاوت را بررسي كند. مواد و روشها: در پژوهش حاضر، تفكيك لندفرمها به وسيلهي نرمافزارGoogle Earth و بازديدهاي صحرايي انجام گرفت و در نهايت، 23 خاكرخ حفر، تشريح و نمونهبرداري شد. برخي خصوصيات خاك شامل pH، EC، CEC، گچ، كربنات كلسيم معادل، بافت و ميزان موادآلي اندازهگيري شد و با استفاده از رژيم حرارتي و رطوبتي مناطق مطالعاتي، خاكهاي منطقه به روشUSDA (2014) طبقهبندي گرديد. تفكيك دو منطقه كرمان و لالهزار، با استفاده از نقشه رقومي ارتفاع و خواص هيدرولوژي مناطق و با كمك گرفتن از نرمافزار ENVI و ARCMAP انجام گرفت. براساس شاخص دومارتن، شاخص گور و شاخص جاكارد، عدم شباهت عوامل خاكسازي اقليم، توپوگرافي و موادمادري در مناطق كرمان و لالهزار بررسي شد. براي تعيين تفرق ردهبندي در دو منطقه مورد مطالعه، شاخصهاي غنا، يكنواختي، شانن و سيمپسون محاسبه گرديد. در ادامه از آمار كلاسيك جهت مقايسه تفرق دو منطقه مورد مطالعه در يك حدود اطمينان مشخص استفاده شد. در نهايت با برقراري ارتباط بين تعداد نمونه و سطح اشكال اراضي، اهميت نسبي منابع دروني و بيروني در ايجاد تنوع خاك بدست آمد. يافتهها: نتايج حاكي از حضور خاكهاي متفاوت و متنوع در دو منطقه بود. اختلاف فاحش عوامل خاكسازي اقليم، توپوگرافي و موادمادري منجر به حضور خاكهاي متفاوت در دو منطقه مطالعاتي شده است. در منطقه لالهزار خاك هيستوسول و ماليسول به طور موضعي تشكيل گرديده است. شاخصهاي تنوع خاك از سطح رده به فاميل خاك روند افزايشي نشان دادند. نتايج نشان داد تفرق خاك در هر دو منطقه مطالعاتي، براساس سلسله مراتب ردهبندي در سيستم USDA افزايش مييابد. در لندفرمهاي مختلف، بيشترين تنوع در دشتدامنهاي و در سطح فاميل مشاهده گرديد. با وجود توانمندي دو شاخص سيمپسون و شانن در نمايش روند تنوع براساس سلسله مراتب طبقهبندي، شاخص سيمپسون نسبت به شاخص شانن از نظر آماري كارايي بيشتري داشت، به طوريكه تفاوت شاخص تنوع سيمپسون در دو منطقه كرمان و لالهزار معنيدار گرديد. نسبت bi/b در كرمان 25/1 و در لالهزار 46/0 بدست آمد كه به ترتيب، نشان دهنده تاثير بيشتر عوامل ذاتي و عوامل محيطي در تكامل خاك كرمان و لالهزار است. نتيجهگيري: در مقياس مكاني بزرگ تاثير عوامل محيطي در تكامل خاك مشخصتر از عوامل دروني است و با كوچك كردن مقياس مكاني به تاثير عوامل دروني پي خواهيم برد. شاخصهاي تفرق در جهت نمايش تنوع خاك به صورت كمي، توانمند و فراهم آورنده اطلاعات مفيدي هستند كه در جهت نقشهبرداري خاك و مديريت بهينه خاك قابل استفاده ميباشند.
عنوان نشريه :
مديريت خاك و توليد پايدار
عنوان نشريه :
مديريت خاك و توليد پايدار