الگوي پارادايمي نقش ارزش هاي ديني خانواده در پيشگيري از گرايش به استفاده از مواد نيروزا

Paradigmatic Model of the Role Families’ Religious Values in Preventing Doping

هدف از مطالعه ي حاضر، شناخت مؤلفه‌هاي مؤثر ارزش هاي ديني خانواده و نقش آن‌ها در پيشگيري از گرايش به مواد نيروزا بود. اين پژوهش از نوع تحقيقات اكتشافي و به ‌تناسب رويكرد پژوهش از نوع كيفي بود كه جهت انجام آن، با استفاده از روش گلوله برفي به صاحب‌نظران حوزه ي مورد پژوهش (15 نفر) رجوع و از طريق مصاحبه ي عميق به جمع آوري داده ها پرداخته شد. سپس به ‌واسطه ي سه مرحله كدگذاري بر مبناي رويكرد پارادايمي، طبقه هاي اصلي، فرعي و همچنين ارتباط بين طبقات شناسايي شد و منجر به شكل گيري و استخراج الگوي نهايي گرديد. مطابق الگوي پارادايمي حاصل، به شرايط علّي پديده گرايش به استفاده از مواد نيروزا، شرايط زمينه اي آن و نيز شرايط ميانجي و راهبردهاي بازدارنده و تقابلي با آن پرداخته شد. همچنين، راهبردهاي مورد استفاده از سوي افراد دچار انحطاط مصرف داروها و تركيبات مختلف استخراج شد و در نهايت در قالب پيامد نهايي الگو يعني بيماري و زندگي بيمارگونه فرد مفهوم سازي گرديد. به نظر مي رسد كه توسعه نظري حاصل از اين پژوهش، مي‌تواند درك كاربرد نظام ارزشي اصيل اسلامي در تربيت نيروي انساني را تسهيل كرده و ضمن شناساندن الزامات و اقدامات بنيادي، مسير رويارويي با اين چالش را هموارتر­ كند.

This study aims to identify influencing of families’ religious values and its role in preventing the tendency to use doping. This study was exploratory and qualitative research. Data was collected by the snowball sampling and through in-depth interview from15 experts. Subsequently, through three paradigmatic approaches, the main and secondary categories as well as the relationships between the categories were identified and led to the formation and extraction of the final model. According to obtained paradigmatic model, the underlying tendencies to use doping, the contextual conditions, the mediating conditions, and the preventive conditions were discussed. Furthermore, the strategies used by decomposing people to extract drugs and various compounds were extracted and ultimately understood as the outcome of the model and the illness and the patient's illness. In addition, the uses of doping and variety substances were conceptualized as an applied strategy which ultimately understood as the outcome of the model that is called sickness and illness lifestyle. The theoretical development of this study seems to facilitate the understanding of the application of the genuine Islamist system in human-resource training. Outlining the basic requirements and actions, will make easier to confront this challenge.