تأثير مكمل دو هفته‌اي 2-امينواتان سولفونيك اسيد بر سطح سرمي شاخص‌هاي ليپيدي و التهابي بيماران با نارسايي قلبي مراجعه‌كننده به مركز لقمان حكيم متعاقب اجراي برنامه بروس

Effect of 2-Aminoethanesulfonic Acid on Serum Level of the Lipid and inflammatory Indexs in Cardiac Patients Reffering to Loghman Hakim Center after Bruce Protocol

زمينه و هدف: مطالعات اخير ارتباط معكوس مقادير 2-آمينو اتان سولفونيك اسيد ( 2-AESA ) خون و عوامل خطر قلبي عروقي را در مدل‌هاي حيواني نشان داده‌اند، اما اثر مكمل 2-AESA بر سطح سرمي شاخص‌هاي ليپيدي و التهابي در آزمودني‌هاي انساني، به ويژه بيماران با نارسايي قلبي، پس از اجراي برنامه بروس كاملاً مشخص نيست. هدف اين مطالعه، بررسي اثر مصرف دو هفته‌اي 2-AESA بر سطح سرمي شاخص‌هاي ليپيدي و التهابي در بيماران با نارسايي قلبي به دنبال اجراي برنامه بروس بود. مواد و روش‌ها : در اين كارآزمايي باليني، 16 بيمار مرد 50 تا 65 ساله با نارسايي قلبي شركت داشتند و به صورت تصادفي به گروه‌هاي 2-AESA و دارونما تقسيم شدند. گروه تائورين به مدت 2 هفته، روزانه 5/1 گرم را طي 3 وهله به صورت كپسول‌هاي 500 ميلي‌گرمي و گروه دارونما نيز در همان زمان كپسول‌هاي مشابه حاوي نشاسته را مصرف نمودند. مقادير پلاسمايي 2-AESA ، سطح سرمي شاخص‌هاي ليپيدي (كلسترول تام، تري‌گليسريد، LDL-C و HDL-C ) و همچنين پروتئين واكنش‌دهنده C ، به عنوان شاخص مرتبط با التهاب عروقي، فشارهاي سيستوليك و دياستوليك و تواتر قلبي در قبل و پس از دو هفته مكمل‌گيري و به دنبال اجراي يك پروتكل وامانده‌ساز بروس با روش‌هاي استاندارد اندازه‌گيري شدند. داده‌ها با آزمون‌هاي آماري t مستقل و زوجي تجزيه و تحليل گرديدند. يافته‌ها: مكمل‌گيري دو هفته‌اي 2-AESA موجب افزايش معني‌دار سطوح 2-AESA پلاسما (001/0= p ) و در نتيجه باعث كاهش معني‌دار CRP (031/0 p= )، كلسترول تام (024/0 p= )، LDL-C (042/0 p= ) و افزايش معني‌دار HDL-C (046/0 p= ) شد كه در مقايسه با گروه دارنما نيز معني‌دار بوده است. اجراي برنامه بروس به دنبال مكمل‌گيري 2-AESA ، كاهش فشارهاي سيستوليك و دياستوليك و تواتر قلبي را بدنبال داشت كه در مقايسه با گروه دارونما معني‌دار بوده است (مقدار p به ترتيب برابر با 029/0، 020/0 و 048/0 ( . نتيجه‌گيري: اين يافته‌ها حاكي از نقش هيپوليپيديمي و ضدالتهابي مصرف 2-AESA در بيماران قلبي پس از اجراي يك فعاليت استاندارد است. احتمالاً استفاده از مكمل 2-AESA را مي‌توان به عنوان يك راهكار تغذيه‌اي پيش‌گيرانه به افراد با نارسايي قلبي توصيه نمود.

Background and Objectives: Recent studies the reverse relation between 2-aminoethanesulfonic acid concentrations and cardiovascular risk factor was investigated in animal models, the effect of 2- aminoethanesulfonic acid (2-AESA) supplementation on lipid and inflammatory profile in humans, particularly have been poorly investigated in patients with Cardiac heart failure (CHF) following Bruce protocol. The aim of this study was to assess the effect of the 2-AESA supplementation on the lipid and inflammatory profile in patients with CHF after Bruce protocol. Materials and Methods: In this clinical trial study sixteen male patients between 50 to 65 years, were randomly divided into the 2-AESA and placebo groups. The 2-AESA group received 1.5 gr., 3 times a day in 500 milligram capsules and at the same time, the placebo group useed the starch capsules for two weeks. The plasma 2-AESA, lipid profile (TC, TG, LDL-C and HDL-C), C-reactive protein (CRP) concentrations and systolic and diastolic blood pressures, and heart rate were measured before and after the 2-AESA supplementation and Bruce protocol by using standard methods. Data was analyzed by using dependent and independent t-student tests. Results: The 2-AESA supplementation for 2 weeks increased the plasma 2-AESA concentration(p< 0.001), and therefore decreased CRP (p=0.031), TC (p=0.024), LDL-C (p=0.042) and increased HDL-C (p=0.046) concentrations in comparison with placebo group. In addition, performing Bruce protocol following the 2-AESA supplementation showed a decrease in systolic and diastolic blood pressures, and heart rate levels in comparasion with placebo group (p=0.029, 0.020 and 0.048, respectively). Conclusion: These data indicate the hypolipidemia and anti-inflammatory roles of the 2-AESA supplementation in patients with CHF after a standard activity. Therefore, the consumption of 2-AESA can be recommended to people with CHF as a preventive nutrition strategy