ارتباط ميزان متابوليسم پايه با سطح سرمي هورمون پاراتيروئيد و تركيب بدن در زنان مبتلا به هايپرپاراتيروئيديسم ثانويه

Relationship between Basal Metabolic Rate and Serum Parathyroid Hormone and Body Composition in Women with Secondary Hyperparathyroidism

مقدمه: فاكتورهاي متعددي هم چون توده‌ي بدون چربي بدن و توده‌ي چربي بدن مي­توانند سبب تغيير در ميزان متابوليسم پايه (BMR) به عنوان بزرگترين بخش نياز انرژي روزانه بدن شوند. هدف از پژوهش مقطعي حاضر، مقايسه ميزان متابوليسم پايه در زنان مبتلا به هايپرپاراتيروئيديسم ثانويه و زنان سالم و نيز تعيين ارتباط BMR با سطح سرمي هورمون پاراتيروئيد (PTH) و تركيب بدن مي­باشد. مواد و روش‌ها: در مطالعه مقطعي حاضر، تعداد 68 زن در سنين 17 تا 50 سال وارد مطالعه شدند كه 34 نفر از اين زنان مبتلا به هايپرپاراتيروئيديسم ثانويه و 34 نفر داراي سطح سرمي PTH در حد طبيعي بودند. سنجش پارامترهاي بيوشيميايي شامل سطح سرمي PTH با روش ELISA، 25 هيدروكسي ويتامين D سرم با روش CLIA، آلكالين فسفاتاز با روش آنزيمي و كلسيم، فسفر و منيزيم سرم با روش رنگ سنجي صورت گرفت. اندازه­ گيري متابوليسم پايه و تركيب بدن نيز با روش بيوالكتريك امپدانس انجام يافت. يافته‌ها: ميانگين BMR و توده بدون چربي در زنان مبتلا به زنان هايپرپاراتيروئيديسم ثانويه به­ طور معنا­داري كمتر از زنان سالم بود (0/05P<). سطح سرمي PTH در زنان مبتلا به هايپرپاراتيروئيديسم ثانويه، به ­طور معنا­داري بيشتر و سطح سرمي فسفر به­ طور معناداري كمتر از زنان سالم بود (0/05P<). همبستگي منفي و معناداري بينBMR و سطح سرمي PTH در همه افراد مورد مطالعه ديده شد. توده چربي و بدون چربي بدن نيز داراي همبستگي مثبت و معناداري با BMRبود (0/05P<). نتيجه‌گيري: نتايج حاصل از اين مطالعه، نشان‌دهنده همبستگي معكوس BMR با سطح سرمي هورمون PTH در زنان سنين باروري بود. با توجه به مقطعي بودن مطالعه و عدم امكان اسنتتاج عليتي، انجام مطالعات مداخله ­اي در اين زمينه كمك‌كننده به نظر مي‌رسد.

Introduction: Several factors including fat free mass and fat mass can affect Basal Metabolic Rate (BMR) as the largest component of daily energy demand. The aim of the current cross-sectional study was to compare BMR in women with secondary hyperparathyroidism and healthy women and to evaluate its relationship with serum Parathyroid Hormone (PTH), fat free mass and fat mass in these subjects. Materials and Methods: Sixty-eight women, 34 with secondary by hyperparathyroidism and 34 healthy controls, aged between 17-50 years, participated in the current study. Serum PTH, 25 hydroxy vitamin D and alkaline phosphatase were measured by the Enzyme linked immunoassay technique (ELISA), Chemiluminescence Immunoassays (CLIA) and enzymatic methods respectively. Serum calcium, phosphorous and magnesium were measured calorimetrically. BMR, fat mass and fat free mass were analyzed by the Bioelectrical Impedance Analyzer (BIA). Results: Mean BMR and fat free mass of women with secondary hyperparathyroidism, was significantly lower than those of healthy ones (P<0.02). Serum PTH concentration in women with secondary hyperparathyroidism was significantly higher and serum phosphorous, significantly lower than healthy women (P<0.05). There was a significant negative relationship between BMR and serum PTH in all participants. Fat mass and fat free mass were also significantly correlated with BMR in both groups (P<0.05). Conclusion: According to our results, there is a negative relationship between BMR and serum PTH in all study participants. Further studies with interventional designs for inference of the causality of associations are warranted.