عنوان مقاله :
مقايسه خوشه صنعتي و خوشه علم و فناوري از نظر انطباق سازماني با نقش ميانجي گري يادگيري سازماني
عنوان به زبان ديگر :
Comparison of industrial cluster and cluster of science and technology in terms of organizational compliance with the role of organizational learning mediation
پديد آورندگان :
مرادي، مرتضي دانشگاه پيام نور - گروه مديريت , زندي پاك، رابعه دانشگاه پيام نور
كليدواژه :
خوشه صنعتي , خوشه علم و فناوري , انطباق سازماني , يادگيري سازماني
چكيده فارسي :
امروزه انعطافپذيري و انطباق با محيط يكي از اولويتهاي شركتها است؛ كه براي شركتهاي تشكيل-دهنده خوشه از اهميّت بهسزايي برخوردار است و به معني ظرفيت خوشه براي يادگيري در شرايط متغير است. هدف پژوهش حاضر، بررسي انطباق سازماني با نقش ميانجي يادگيري سازماني در شركتهاي تشكيلدهنده خوشه است. پژوهش از لحاظ هدف، كاربردي، از لحاظ ماهيت و روش، توصيفي- پيمايشي از نوع همبستگي است. جامعه آماري شامل واحدهاي خوشه صنعتي پوشاك كرد آباد و واحدهاي خوشه علم و فناوري استان همدان بودند، كه نمونه آماري از خوشه صنعتي و خوشه علم و فناوري بر اساس جدول كرجسي و مورگان به روش طبقهاي نسبي انتخاب شدند. ابزار جمعآوري اطلاعات پرسشنامه استاندارد بود كه پايايي آن از طريق آلفاي كرونباخ و روايي از طريق تحليل عاملي تاييدي بررسي شد. به منظور تجزيه و تحليل از مدل تحليل مسير، آزمون تي دونمونهاي و آزمون لوين و براي تحليل متغير ميانجي از آزمون سوبل استفاده شد. نتايج نشان داد كه خوشه بر انطباق سازماني شركتها به طور مستقيم و غيرمستقيم؛ از طريق يادگيري سازماني تأثير ميگذارد. يادگيري سازماني بر انطباق سازماني تأثير مستقيم و معناداري دارد. امّا در مقايسه خوشه علم و فناوري با خوشه صنعتي از لحاظ انطباق سازماني و يادگيري سازماني، خوشه علم و فناوري از وضعيت بهتري برخوردار است.
چكيده لاتين :
The purpose of this study is to investigate the effects of cluster on organizational compliance and organizational learning. The purpose of research is applied, in terms of nature and method, descriptive-survey of correlation type. Statistical population composed of employees in industrial cluster units of Kurdabad (660 staff) and the cluster units of science and technology of Hamedan province (280 staff), respectively, from the industrial cluster of 248 employees and from the science and technology cluster of 162 employees were selected as samples by relative class method. The data collection tool was a standard questionnaire. The reliability of the questionnaire was verified through Cronbach's alpha and validity through confirmatory factor analysis. In order to analyze the path analysis model, T-test and Levine test, we used the Sobel test to analyze the median variable. The analysis results indicated that the cluster directly and indirectly through organizational learning affects on organizational compliance. Organizational learning has a direct and significant effect on organizational compliance. But in comparing cluster science and technology cluster with industrial cluster in terms of organizational compliance and organizational learning, the cluster of science and technology is better off.
عنوان نشريه :
مديريت توسعه فناوري
عنوان نشريه :
مديريت توسعه فناوري