اثربخشي راهبردهاي مديريت فرايندي هيجان در تنظيم شناختي هيجان دختران نوجوان مبتلا به اختلال نافرماني مقابله اي

The effectiveness of process management strategies of excitement on the cognitive emotion regulation of adolescent girls with Oppositional Defiant Disorder

اين پژوهش با هدف تعيين اثربخشي راهبردهاي مديريت فرايندي هيجان در تنظيم شناختي هيجان نوجوانان دختر مبتلا به اختلال نافرماني مقابله اي انجام شد. تعداد سه نفر به شيوه نمونه گيري هدفمند از بين كليه دختران نوجوان18-14 سال مبتلا به اختلال نافرماني مقابله اي كه در سال تحصيلي 95-94 در مدارس شهرستان نجف آباد مشغول به تحصيل بودند انتخاب شدند. پژوهش حاضردر چارچوب طرح هاي تجربي تك آزمودني با استفاده از طرح خطوط پايه چندگانه اي پلكاني اجرا شد. ابزار مورد استفاده پژوهش شامل پرسشنامه تنظيم شناختي گارنفسكي (2001) بود كه همه آزمودني ها 11 بار (4 بار خط پايه، 4 بار مداخله و 3 بار پيگيري) موردارزيابي قرار گرفتند. براي تجزيه و تحليل يافته ها از شاخص هاي تغييرات روند، شيب، اندازه اثر و شاخص كوهن و تفسير فراز و فرود استفاده شد. يافته ها نشان داد مداخله مورد نظر به آزمودني ها موجب كاهش چشمگير نمرات راهبردهاي ناسازگار تنظيم شناختي و نيزافزايش راهبردهاي سازگار تنظيم شناختي هيجان گرديد به طوري كه نمرات در طي هشت جلسه مداخله آموزشي، تغييرات قابل توجهي نسبت به نمرات خط پايه داشتند. نتايج اين پژوهش نشان داد كه راهبردهاي مديريت فرايندي هيجان در تنظيم شناختي نوجوانان دختر مبتلا به اختلال نافرماني مقابله اي موثر است.

The present paper aimed to determine the effectiveness of process management strategies excitement on the cognitive emotion regulation of adolescent girls with oppositional defiant disorder. Three subjects were selected by purposeful sampling method among all 14-to-18-year-old adolescents with oppositional defiant disorder from schools in the city of Najaf Abad in academic year of 2015-2016. This study was implemented within the framework of a single subject experimental design using multi-tiered base lines design. The used tools in this research are Garnefski’s (2001) Cognitive Emotion Regulation Questionnaire, in which the subjects were assessed 11 times (4 times for baseline, 4 times for intervention and 3 times for follow-up). Data analysis was done through process change indexes, slope, and size of the effect, the Cohen's index and the ups-and-downs interpretation. The findings of this study showed that the desired intervention significantly reduced the subjects' scores on cognitive emotion regulation strategies and increased the adaptive cognitive emotion regulation strategies so that scores during the eight-session educational intervention have significant changes as compared with baseline. That is, the process management strategies of the excitement on the cognitive emotion regulation of adolescent girls with oppositional defiant disorder are effective.