سياست‌هاي امنيتي آمريكا و تأثير آن بر كشورهاي جهان سوم

پس از حوادث 11 سپتامبر مفاهيم زيادي دچار تحول گرديد. كه امنيت يكي از اين مفاهيم مي‌باشد كه دليل آن تحولي استكه در نوع تهديدهاي به وجود آمده است. اگر چه خطر تهديدات كلاسيك هم‌چنان وجود دارد ولي از حساسيت آن كاسته شده و در عوض تهديدهاي جديدتري پا به عرصه گذاشته كه به‌دليل ساده بودن و گستردگي ابزار، آستانه به‌كارگيري آن كاهش يافته است. در كنار تهديدات نوين مساله انرژي نيز به دليل تحول در گستره امنيت كماكان در اولويت‌هاي امنيتي كشورهاي پيشرفته قرار دارد، با عنايت به همين مسائل است كه چگونگي تأمين امنيت براي كشوري مانند آمريكا به موضوعي مهم تبديل شده و خود را براي سامان دهي كانونهاي ناامن و خطرآفرين براي امنيتش هرچند با اقدام‌هاي پيشدستانه و با توجيه امنيت بين المللي ذي‌صلاح مي‌داند. اين در حالي است كه كانون‌هاي ناامني عموماًً در كشورهاي جهان سوم قرار دارد كه محصول ملاحظات امنيتي در اين كشورها است. بر همين اساس در اين مقاله نويسنده ابتدا به الگوي نظريه امنيتي آمريكا پس از حوادث يازدهم سپتامبر پرداخته و سپس به دليل ارتباط اين مسأله با كشورهاي جهان سوم، ملاحظات امنيتي را كه در اين مناطق منجر به شكل گيري كانون هاي بحران شده است، را مورد بررسي قرار داده است.