شماره ركورد :
1032944
عنوان مقاله :
بررسي مقايسه اي ميزان پوشش ريشه با استفاده از روش فلپ هلالي جابه جا شونده تاجي با و بدون استفاده از محلول تتراسايكلين موضعي
پديد آورندگان :
اميني، شهرام , گلستانه، هدايت اله دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكده دندانپزشكي
تعداد صفحه :
7
از صفحه :
5
تا صفحه :
11
كليدواژه :
تحليل لثه , پوشش سطوح ريشه , فلپ هلالي جابه جا شونده تاجي , تتراسايكلين موضعي , حساسيت ريشه , لثه كراتينيزه
چكيده فارسي :
مقدمه: درمان تحليل هاي لثه اي، از ديرباز از اهداف مهم درماني در زمينه پريودانتيكس محسوب شده، طرح و ابداع يك شيوه مطمين و در عين حال آسان براي درمان اين گونه ضايعات، بسيار مورد توجه بوده است. هدف از مطالعه حاضر، ارزيابي مقايسه اي ميزان پوشش سطوح عريان ريشه دندان ها در فك بالا، به روش به كارگيري تكنيك فلپ هلالي جابه جا شونده تاجي، با و بدون استفاده از محلول تتراسايكين موضعي مي باشد. مواد و روش ها: از تعداد 9 بيمار، 24 دندان قدامي و پرمولر انتخاب و به طور تصادفي در يكي از دو گروه شاهد يا مورد قرار گرفت. پيش از انجام عمل جراحي، متغيرهاي كمي (عمق تحليل لثه، عمق شيار لثه اي در ميدباكال و عرض لثه كراتينيزه در ميدفاشيال) و كيفي (حساسيت سطح ريشه دندان به دميدن جريان هوا و احساس نازيبايي ظاهري از سوي بيمار) نيز در بيماران اندازه گيري شد. در گروه مورد، پس از تزريق ماده بي حسي و صاف و صيقلي نمودن سطح ريشه دندان، به مدت 3 دقيقه از محلول تتراسايكلين 1 درصد با ph=2.3 به صورت برنيش نمودن سطح با گلوله پنبه اي استفاده شد و پس از شستشو با سرم فيزيولوژي، عمل جراحي انجام گرفت. در گروه شاهد، عمل جراحي به تنهايي انجام شد. بيماران در فواصل زماني 7، 14، 30 و 90 روز پس از عمل، از نظر التيام ناحيه و بهداشت دهان ارزيابي مجدد شدند؛ ضمن اين كه در روزهاي 30 و 90 متغيرهاي كمي و كيفي دوباره اندازه گيري گرديد. يافته ها با آزمون هاي آماري t براي متغيرهاي كمي و ويلكاكسون براي متغيرهاي كيفي تجزيه و تحليل شد. نتايج: در هر دو گروه، در فواصل يك و سه ماه پس از عمل، عمق تحليل لثه اي كاهش معني داري يافت. به طوري كه در ارزيابي يك ماهه، در گروه مورد متوسط پوشش ريشه حاصله برابر با 2.29 ميلي متر (70.33 درصد) و در گروه شاهد 2.33 ميلي متر (68.4 درصد) بود. سه ماه بعد از عمل، اين مقادير در گروه مورد به 2.16 ميلي متر (67.33 درصد)، و در گروه شاهد به 2.08 ميلي متر (61 درصد) رسيده بود. پس از عمل، عرض لثه كراتينيزه نيز در هر دو گروه افزايش معني داري پيدا كرد. تنها، عمق شيار لثه اي در ميدباكال تفاوتي نسبت به قبل از عمل نداشت. در مورد متغيرهاي كيفي، هر دو متغير، بهبودي قابل توجه و معني داري نسبت به پيش از عمل يافته بودند، كه تا سه ماه پس از انجام جراحي با ثبات باقي ماند. يافته هاي حاصله مبين آنست كه، بين دو گروه در متغيرهاي كمي و كيفي در مقاطع زماني مختلف، اختلاف معني داري وجود ندارد. نتيجه گيري: در مجموع، مي توان دريافت كه در صورت وجود شرايط مطلوب، يعني حداقل عمق شيار لثه اي در ناحيه لبيال و وجود يك ميزان كافي عرض لثه كراتينيزه، اين روش را مي توان به عنوان روشي مطلوب با مزاياي فراوان جهت پوشش ريشه محسوب كرد. در اين مطالعه، استفاده از محلول تتراسايكلين 1 درصد، تاثير قابل توجهي در يافته هاي موجود نداشته است.
سال انتشار :
1385
عنوان نشريه :
مجله‌ دانشكده‌ دندانپزشكي‌ اصفهان‌
فايل PDF :
7548921
عنوان نشريه :
مجله‌ دانشكده‌ دندانپزشكي‌ اصفهان‌
لينک به اين مدرک :
بازگشت