عنوان مقاله :
مبادي تصوري و تصديقي يك نزاع پر دامنه در اعتبار قياس اقتراني شرطي
پديد آورندگان :
فلاحي ، اسدالله - گروه منطق
كليدواژه :
لزومي , ممكن , ممتنع , قياس اقتراني شرطي
چكيده فارسي :
ابنسينا، در كتاب قياس شفا، پس از معرفي «قياس اقتراني شرطي»، ترديدي در معتبر بودن ضرب اول از شكل اول ( ضرب Barbara) طرح ميكند و مثال نقضي با يك حد اصغر ممتنع براي آن ميآورد. منطقدانان مسلمان پنج پاسخ متفاوت به اين ترديد دادهاند: (1) كذب صغري، (2) كذب كبري، (3) صدق نتيجه، (4) عدم تكرار حد وسط، (5) عدم اعتبار قياسهاي اقتراني شرطي. (1) خود ابنسينا صغراي اين مثال نقض را كاذب شمرده است. (2) افضل الدين خونجي، بر خلاف ابنسينا، كبراي آن را كاذب دانسته است. (3) جدليان، اما، نتيجۀ اين مثال را صادق شمرده و مثال نقض بودن آن را زير سؤال بردهاند. (4) سراج الدين ارموي، دو فرض را طرح ميكند كه در يكي پاسخ خونجي را ميپذيرد و در ديگري پاسخ جدليان را. (5) اثير الدين ابهري، با صادق دانستن هر دو مقدّمه، اين ضرب را عقيم به شمار آورده است. (6) شمس الدين سمرقندي نظر خونجي و ارموي را پذيرفته است. در اين مقاله نشان ميدهيم كه اين پنج پاسخ متفاوت، ريشه در ابهامهايي در معناي «شرطي متّصل لزومي» دارد و براي از ميان بردن اين ابهامها، بايد به پرسشهاي مهمي پاسخ داد. با اين پاسخها ميتوان به مباني تصوري و تصديقي منطقدانان سينوي در مورد قياس اقتراني شرطي دست يافت.