كليدواژه :
ايدهآليسم , جورج ادوارد مور , عمل ادراك , عين ادراكشده , آگاهي , متعلق آگاهي , رئاليسم
چكيده فارسي :
برخي مقالۀ «رد ايدهآليسم» اثر جورج ادوارد مور را كه در سال 1903 منتشر شد، سرآغاز فلسفۀ تحليلي ميدانند. مور در اين مقاله ميگويد كه اگر ايدهآليسم جديد اصولاً يك حكم در باب جهان كرده باشد، اين است كه «جهان روحاني است» و هر برهاني كه براي اثبات اين حكم به كار رود، الزاماً يكي از مقدمههايش اين گزاره است كه «بودن همانا به ادراك درآمدن است». پذيرفتن اين گزاره شخص را ملزم به قبول اين نظر ميكند كه متعلق يك ادراك نميتواند از خود آن ادراك تميز داده شود. مور تلاش ميكند ثابت كند كه اين نظر نادرست است و بين عمل ادراك و عين ادراكشده تمايز وجود دارد. در نتيجه استدلال مور، ايدهآليسم كموبيش از صحنۀ فلسفۀ غرب محو شد و جاي آن را شكلهاي گوناگون رئاليسم گرفت.