تأثير شرايط اجتماعي و فكري زنان بر كارآمدي قوانين مربوط به آنها

The impact of Women’s socio- intellectual conditions on efficiency of laws

پژوهش حاضر به دنبال مطالعه ي تأثير شرايط اجتماعي و فكري زنان بر كارآيي قوانين مربوط به آنها در ايران است. در اين راستا،با گردآوري اطلاعات لازم درباره ي تغييرات و تحولات شرايط اجتماعي و فكري زنان از رهگذر مصاحبه با كنشگران زن و مطالعه ي آثار و تحليل گفتمان هاي ايشان، مختصاتي از شرايط عيني و ذهني آنها شناسايي مي شود. بدِين منظور، در ابتدا به مطالعه ي متغيرهاي موجود در شرايط اجتماعي زنان پرداخته و سپس آنها را به عرصه هاي خانواده، آموزش (عالي و عمومي)، اشتغال زنان شاخص بندي مي گردد. در ادامه به شاخص بندي گرايش هاي فكري موجود در ميان زنان در دهه ي اخير پرداخته شده و آنها را در دو مورد مطالعه قرار مي گيرد. بدين منظور -« زنان مدرن -غيرديندار » و - « زنان مدرن -ديندار » دسته ي فكري، يعني با مستند سازي رويدادها و اقدامات جمعي كنشگران زن، عينيت مبارزات براي كسب مطالباتشان نشان داده مي شود. سپس قوانين مربوط به زنان را بر اساس شاخص بندي متغيرهاي شرايط اجتماعي ، مورد مداقه قرار مي دهيم. بر مبناي يافته هاي اين پژوهش، بسياري از قوانين مربوط به زنان در عرصه هاي خانواده و بخشي از مفاد قانوني در حوزه هاي آموزش، اشتغال و مشاركت سياسي زنان بايدمطابق باتغييرات اجتماعي و فكري آنهااصلاح شوند. هرچند كه به لحاظ عملي غير ممكن است كه قوانين بتوانند به سرعت انعكاس دهنده ي تك تك تغييرات اجتماعي و فكري باشند، اما بايد دانست كه بايستي منطقي ميان شرايط اجتماعي و فكري جامعه و قوانين وجود داشته باشد.