بررسي خواننده نهفته در داستان هاي كودكانه زكريا تامر بر اساس نظريه ايدن چمبرز

ادبيات كودك مانند انواع ديگر ادبي، نيازمند نقد و بررسي است؛ نقدي كه كودك را در مقام خواننده، به درك بهتر داستان ياري مي رساند. در اين ميان، روش ايدن چمبرز كه كودك را در مقام خواننده به حساب مي‌آورد و او را در درون متن جاي مي‌دهد (خواننده مستتر) رويكردي كاربردي است. مطابق اين نظر، نويسنده يا مؤلف به منظور كشف معناي متن، در متن خود روابطي با خواننده ايجاد مي كند و آگاهانه و گاه، ناآگاهانه تصويري از خويش و خواننده اش مي آفريند. پژوهش حاضر بر آن است تا با رويكرد توصيفي تحليلي، به بررسي مؤلفه هاي خواننده نهفته درون متن؛ يعني سبك، زاويه ديد، طرفداري و شكاف هاي گويا در چند داستان كوتاه از مجموعه هاي «لماذا سكت النهر» و «قالت الورده للسنونو» از زكريا تامر، نويسنده معاصر سوري بپردازد. نتايج نشان از آن دارد كه تامر با در نظر گرفتن مؤلفه هاي خواننده نهفته، در انتخاب واژه هاي ساده و جملات كوتاه متناسب با كودك، دقّت زيادي داشته است. انتخاب زاويه ديد مناسب و طرفداري از كودكان و تعامل درست با آنان، از ديگر خصوصيات داستان‌هاي مذكور است؛ علاوه بر اين، تامر با تمركز بر روي لحظه ايجاد تغيير در زندگي شخصيّت هاي داستان و به كارگيري تصاوير متناسب با آن، سعي مي كند پيام داستان ها؛ يعني دوستي و كمك به هم نوع، قناعت، مسئوليت پذيري، دفاع از حريم و... را ابلاغ نمايد