عنوان مقاله :
نقابهاي سودمند و زيانبار در داستان سياوش
پديد آورندگان :
اسداللهي ، خدابخش دانشگاه محقق اردبيلي , عشقي ، جعفر دانشگاه محقق اردبيلي
كليدواژه :
نقاب , كهنالگو , شاهنامه , داستان سياوش , گفتوگو
چكيده فارسي :
كهنالگوي نقاب يا پرسونا در نظريه يونگ، صورتكي است كه هر فرد در ارتباط با انتظارها و معيارهاي اجتماعي، فرهنگي، سنتي و نيز براي پاسخگويي به احتياجهاي كهنالگويي درون خود، از آن بهره ميگيرد. درواقع پرسونا نقشي است كه اجتماع، انجام آن را از فرد انتظار دارد و بهطوركلي هدف آن، تأثيرگذاري بر ديگران و پوشاندن طبيعت و ماهيت واقعي دروني شخص است. پرسونا در برابر شخصيت خصوصي فرد قرار دارد و درواقع شخصيت يا شخصيتهاي اجتماعي اوست كه فرد بهطور ناخودآگاه به جهان عرضه ميكند. اين پژوهش به روش توصيفي ـ تحليلي انجام شده است و در آن كهنالگوي پرسونا در گفتوگوها و رفتارهاي شخصيتهاي داستان سياوش در شاهنامه فردوسي بررسي ميشود. در اين مقاله نشان داده شده است كه سياوش و كاووس به سبب برخورداري از فره ايزدي، در گفتوگوها يا رفتارهاي خود، نقاب زيانبار بر چهره نميزنند. بيشترين گفتوگو و برخوردي كه با استفاده از كهنالگوي پرسونا در داستان سياوش آمده، براي دو چهره بدنهاد اين داستان، يعني سوداوه و كرسيوز است و همه پرسوناهاي آنان از نوع زيانبار است.
عنوان نشريه :
متن شناسي ادب فارسي
عنوان نشريه :
متن شناسي ادب فارسي