عنوان مقاله :
تأثير تصوّف در منظومه هاي عاشقانه
پديد آورندگان :
ميرهاشمي ، مرتضي دانشگاه خوارزمي , سيمچي ، معصومه دانشگاه بين المللي پرديس خوارزمي , عبّاسي ، حبيب الله دانشگاه خوارزمي , باقري ، بهادر دانشگاه خوارزمي
كليدواژه :
داستان هاي منظوم عاشقانه , عشق , عاشق , تصوّف , سالك
چكيده فارسي :
تصوّف، كه از آن ميتوان به عنوان يكي از عوامل مهم اجتماعي و فرهنگي ياد كرد، از قرن هاي نخستين در جامعۀ اسلامي شكل گرفت و به سرعت رشد كرد. با سنايي وارد عرصۀ ادبيات شد و آثار برجسته اي در اين حوزه چه به صورت نثر و چه از نوع آثار منظوم پديد آمد كه مثنوي هاي عطار و مولانا از جملۀ آنهاست. تحت تأثير اين آثار و با توجه به غلبۀ روح و فرهنگ تصوّف در فضاي اجتماعي قرون هفتم، هشتم و نهم، داستان هاي عاشقانۀ عصر نيز كه به دليل نگاه عاطفي و احساسي آن ها بيش از ساير داستان ها مورد توجّه بوده اند دگرگون گشته، ضمن حفظ برخي ويژگي هاي آثار پيشين، آب و رنگ تازه اي به خود گرفتند. در اين نوشتار برآنيم تا با بررسي برخي از برجسته ترين منظومه هاي عاشقانۀ اين قرون يعني هشت بهشت امير خسرو دهلوي(قرن هفتم)، جمشيد و خورشيد سلمان ساوجي و هماي و همايون خواجوي كرماني(قرن هشتم)، و ليلي و مجنون مكتبي شيرازي(قرن نهم)، عناصر مشتركي را كه بيانگر تأثيرپذيري پديدآورندگان اين آثار از انديشه هاي صوفيّه است، استخراج كرده و مورد مطالعه قرار دهيم. نتايج پژوهش بيانگر اين معناست كه اين اثرپذيري تنها به تحول شخصيت هاي داستاني و صفات و رفتار آنها محدود نگشته بلكه واژگان و تعابير عاشقانه نيز چه بسا تحت تأثير تصوّف بار معنايي گسترده تري يافته اند؛ به عبارتي مي توان اذعان كرد كه عشق زميني و مجازي در اين داستان ها به پاكي و بلنداي عشق آسماني ارتقا مي يابد و عشق و عرفان آنچنان در هم آميخته و به هم پيوند مي خورد كه نمي توان حدّ و مرز مشخصي براي عاشقانه يا عارفانه بودن آن ها تعيين نمود.
عنوان نشريه :
عرفان اسلامي
عنوان نشريه :
عرفان اسلامي